مهار به جای نابودی
گفت و گوی انتقادی
(قسمت سوم-9)
گفتگوی زیر در فروردین ماه سال 1386
طی دو جلسه با ایلیا «میم» توسط دو تن از اعضاء منتسب به گروه حزب ا... صورت گرفته
است. لازم به توضیح است که مطالب پیاده شده از روی فیلم، مورد بازخوانی ویرایشی
قرار گرفته است. قسمت دوم این گفتگو در سال 1384 قبل از انتخابات ریاست جمهوری
صورت گرفت كه با عنوان «برترین رئیس جمهور» در نشریۀ حركت دهندگان شماره سه به چاپ
رسید و موجب تعطیلی آن نشریه كه اولین نشریة تخصصی در زمینۀ دانش تفكر محسوب میشد،
گردید. قسمت اول مصاحبه در تاریخ 9/5/1382 صورت گرفت كه هر دو مصاحبۀ مذكور نیز
براساس فیلم جلسه، پیاده سازی و بازنویسی شدند.
لازم به ذكر است كه سوالات گویندگان،
انعكاس دهنده نظرات طیف مورد اشاره نیست و پاسخهای استاد ایلیا «میم»، در مواردی
كه به فرد مقابل مربوط میشود، قابل تعمیم به طیف مذكور نمیباشد. در چنین مواردی
پاسخ ها، متوجه گفتگوكنندگان است.
1.
سوال كننده دوم: در نشریه شماره 4 و5
حرکت دهندگان که سردبیری آن را به طور مقطعی خانم پِریا همسر شما به عهده داشت،
محور نشریه شده بود تبلیغ مذاکره و ارتباط با آمریکا و ترغیب سیاست گذاران به
ارتباط. آیا شما همچنان ایده مذاکره مستقیم و ارتباط داشتن با آمریکا را که از هیچ
ظلم و توطئهای بر علیه ملت ما فروگذار نمی کند، درست میدانید؟
بله، از مدتها قبل از آن نشریه تا
امروز و شاید بعداً هم این ایده را درست میدانم. اما این ایده کسی است که سیاستمدار
نیست...
2.
سوال كننده دوم: شما میگویید اگر مطمئن شوید که در بین
مردم به یک بت تبدیل شده اید خودتان خودتان را میشکنید و محکوم میکنید. من به
شما اطمینان میدهم که این اتفاق افتاده است و درباره شما بت سازی شده است. الان
حاضرید چکار کنید؟
برای هر کس هم که بت شده باشم برای
شما و دوستانت که نیستم پس الان نیاز نیست کار خاصی بکنم. اما اگر حرف شما درست
باشد، قطعاً این بت را خرد خواهم کرد. چگونه اش بستگی به شرایط و مخاطبان دارد. این
را از سالها پیش هم مکرراً گفته ام که اگر لازم باشد به شکلهای مختلف خود را
محکوم میکنم و بر علیه خودم وارد میدان میشوم. اما ظاهراً كه شما مدتهاست شروع
به شایعه سازی و تحریف و جعل درباره بنده كرده اید، اگر همین كار شما كفایت نكرد
من هم در محكوم كردن خودم با شما همكاری میكنم. مطمئن باشید.
3. ...
4.
سوال كننده دوم: چرا با رسانهها مصاحبه نمیكنید؟ فكر میكنم
برای شما ضروری باشد كه حداقل یك سایت اینترنتییا دست كم یك وبلاگ داشته باشید.
چرا در اینترنت و در هر جایی كه بشود به شما دسترسی پیدا كرد نیستید؟ آیا این هم
قسمتی از زندگی مخفیانه شماست؟
زندگی من مخفیانه نیست، فقط به تعداد
كسانی كه مرا میشناسند، آشكار نیست. من در دسترس خیلیها هستم و خیلیها از جزئیات
زندگی ام خبر دارند و اینها با مخفیانه زندگی كردن جمع نمیشود. برای اینترنت و
وبلاگ هم واقعاً فرصتی وجود ندارد. گاهی حتییك ساعت وقت زنده مانند یك سال زمان
ارزش دارد. ضمن اینكه اینترنت و كامپیوتر هم بلد نیستم و تابحال در اینترنت نرفته
ام یا چیزی تایپ نكرده ام. بعد، اینها همه یعنی مشهور شدن و معروفیت كه این با هیچ
چیز زندگی ام همخوانی ندارد.
«شهرت زندانیست كه در آن هر كه تو را میشناسد زندانبان
توست و معروفیت معركه ایست كه اكثر معركهگیران را به درك برده است.»
5.
...
6.
فكر میكنید درباره كسی این حجم از شایعات ضد و نقیض وجود
داشته باشد كه درباره شما هست؟ دلیل این همه شایعات ضد و نقیض را در چه چیزی میدانید؟
یک دلیل مهمش علاقه و عادت انسان به
شایعه سازی و قضاوت شتابزده است. وقتی مغز از تفکر، تحلیل، نشانه شناسی و کشف حقیقت
باز میایستد و دچار سستی و راحت طلبی میشود به شایعه، تحریف و قضاوت شتابزده
متمایل میشود. هر نتیجۀ آمادهای چه درست باشد چه اشتباه، ظاهراً انسان را از کشف
نتایج معاف میکند.
تحریف، جعل، شایعه و قضاوتهای هیجان زده
هم از جمله فکرهای آمادهاند که اگر شخص به آن بچسبد، ذهن خود را از زحمت تفکر و
تحقیق و کشف بازمی دارد.
7.
شایعاتی که دربارۀ شما گفته میشود شایعات دَرهم است. از
کارها و خاطرههای فوق بشری مردم در بارۀ شما تا منفی ترین شایعه ها. فکر میکنم
در بارۀ شایعههای به نفع خودتان زیاد به شما خبر رسیده باشد. آیا در بارۀ شایعههای
ناخوشایند هم به همان اندازه در جریان هستید؟
شایعۀ به نفع و شایعۀ به ضرر نداریم.
دروغ به هیچ کس نمی تواند سودی برساند. بنابراین همۀ این شایعهها ضرر رسان بودهاند
اما در بارۀ شایعات به قول شما منفی هم خبرهای زیادی هر روز میرسد. مثل سال 82 که
شما فهرست گفتید، حالا من هم فهرست این شایعهها را بگویم: ما آزمایشگاههای مخصوص
ژنتیکی داریم و بطور سری دست به تکثیر انسانی میزنیم. گفتند این مطلب در چند سایت
معتبر هم آمده است. البته در آنجا اضافه شده که ما اینکار را علاوه بر ایران در
کشورهای مختلفی انجام میدهیم و این هم یک طرح صهیونیستی است! گفتند ما با همكاری
بیگانگان شبها روی آسمان شهرها اشیاء نورانی میفرستیم. ما دختران و پسران را جمع
میکنیم و آنها را اجبار میکنیم که کارگاههای تفکری و جلسات سخنرانی و مانند آنها
را شبها برگزار کنند. ما در جلساتمان به حاضرین میگوییم که نباید حجاب را رعایت
کنند و باید حجاب خود را بردارند. ما از مردم برای شرکت در جلسات پول میگیریم. ما
کلیساها، مسجدها، کنیسهها و بقیۀ معابد را خراب کرده ایم یا داریم خراب میکنیم.
هر کس مخالف ما باشد به نحو مرموزی او را از زندگی میاندازیم. من چند صد زن دارم
و لابد چند ده هزار هم بچه دارم.
خوب. آیا این حرفها اصلاً نیازی به
موضع گیری دارند؟ این حرفها آنقدر نامتعادل و ناهنجار و نامعقولاند که برای ردّ
خودشان، خودشان کفایت میکنند. اگر هم تدبیری بشود تا خودشان رد کنندۀ خودشان
نباشند، اکثریت مردمی که از نزدیک در این سالها در دورهها حضور داشتهاند و تجربه
کردهاند و شاهد بوده اند، آنها را رد میکنند. دهها هزار شاهد، و دهها نشانه و
سند بر دروغ بودن این حرفها دلالت دارند.
یک بار بحثی بود در بارۀ معجزات
بزرگان. شخص دروغگویی آنجا بود که تعریف میکرد به یک امام زاده رفته و مردی را در
آنجا دیده که داشته گریه میکرده و از خدا طلب فرزند داشته. طی همان ساعات این شخص
به قول خودش دیده که این مرد باردار شده، شکمش بزرگ شده و همانجا زایمان کرده. بعد
از این تعریف کسی به او نگفت که دروغ میگوید بلکه سوالات بعدی این بود که اسمش را
چه گذاشت؟ دختر بود یا پسر؟ شایعاتی که در این سالها در بارۀ خودمان شنیده ایم
واقعاً تا این حد از هجویات و اباطیل بوده اند. من هرگز نگفته ام که خوب هستم اما
در مورد شایعاتی که در بارۀ خودم شنیده ام آنها را جعلها و دروغهای بزرگی میدانم
که روی سر آنها بجای مو، شاخ روییده است. این دروغها آنقدر ناهنجار است که کسی بگوید
برهای را دیده که هر روز چهل گرگ و چهل ببر و چهل فیل را بریان میکند و یکجا میبلعد.
8.
سوال كننده دوم: همۀ کسانی که برای شما کار میکنند رایگان
کار میکنند. چطور این همه آدم را قانع کرده اید که رایگان کار کنند؟ فکر کنم
افراد فعالی که پیرامون شما هستند بیشتر از سه چهار هزار نفر باشند.
تعداد اطرافیان و نزدیکان را نمی
دانم و اینها هم برای شخص من کار نمی کنند. اگر بکنند این اشتباه محض است. هم من و
هم اینها همه برای خدا کار کرده و میکنیم. ما همه خدمتگزار خدا هستیم. من هم کسی
را قانع نکرده ام بلکه آنهایی که فعالند تلاش زیادی کردهاند که به این نقطه از
فعالیت برسند. بعضیها سالهاست که دارند پیگیری میکنند تا بلکه یکی از این کارهای
ظاهراً رایگان و بدون حقوق را انجام دهند و وقتی انجام میدهند گاهی همۀ شبانه روز
خود را صرف آن میکنند. این چه سود شخصی برای من دارد که به یک نفر یک طرح تحقیقاتی
واگذار شود و او آموزش ببیند که محقق و نویسنده و مدرس شود و بعد هم برود کتابش را
به اسم خودش چاپ کند.
9.
سوال كننده دوم: اما در دنیای امروز و حتی در گذشته هم مبحثی
به عنوان کار رایگان که تازه شما میگویید برای آن باید هزینه هم بدهند، نیست. اگر
سرمایه دارها و کارخانه دارها این حرف شما را بشنوند از خوشحالی پر درمی آورند.
تنها جوابی که میماند افسون شدگی و سحر شدن این آدم هاست. چطور بعضی از کسانی که
عملاً خدمتگزار شما هستند و کارهای شخصی شما را انجام میدهند دکتر و مهندس و
استاد دانشگاه و نویسنده و دارای مشاغل اجتماعی خاص هستند. مثلاً همین آقای مهندس
نمكیان و خانم دكتر كی نژاد كه به پرندههای شما میرسند استاد دانشگاه است یا آن
خانم دكتر یكی از شخصیتهای علمی كشور در زمینه ژنتیك است یا آقای...
این چند نفری كه به این خانه رفت و
آمد میكنند یا بقیه دوستان، خدمتکار من نیستند چون عملاً من خدمتکار آنها هستم.
آنها دائماً سوال میپرسند و جواب میگیرند، طرحهای تحقیقاتی شان را جلو میبرند،
روی نظریات جدید و متفاوت کار میکنند و در همۀ این مدت این منم که در خدمتم. ای
کاش کسی میبود که جواب سوالات مرا میداد؛ من برای او هر كاری میكردم. البته اینها
هم كه در اینجا مستقیماً با هم در ارتباطیم چند نفری بیشتر نیستند نه چند هزار
نفر. اگر من بدانم كه به بهانه آشپز شما شدن به جواب سوالاتم میرسم امكان ندارد
شما را رها كنم.
10.
...
برگرفته از کتاب آمین – جلد اول
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر