الاهيسم و ايسمهاي ديگر
به روايت يكي از شاگردان
ايسمهاي
معنوي با قدرت و به سرعت همه جا را ميگرفت. چند دهه قبل، فضاي معنوي آمريكا توسط
بعضي از معلمين شرقي كه اكثراً هم از هندوستان
بودند فتح شده بود. اين معلمان مانند سرنشينان كشتي كريستف كلمب بودند كه در رأس
آنها راماكريشنا و شاگرد او ويوكاناندا
قرار داشتند. بعد از سخنراني ويوكاناندا موجهاي شرقي گرايي پي در پي حيطههاي
معنوي آمريكا را فتح ميكرد و به تصاحب مستتر فرهنگ معنوي شرق و عمدتاً هند دامن ميزد. معلمان و
مبلغان ديگر فرهنگ كهن هند هم يك به يك از راه رسيدند و هر كدام منطقۀ بزرگي از
ذهن و زمان آمريكا و سپس اروپا را فتح كردند. يوگاناندا، كريشنامورتي، ماهاريشي،
اشو راجنيش، پرابهوپادا، ساي بابا، و ديگران. آمريكا و دنبالۀ آن كه اروپا بود
شديداً تحت تأثير معنويت هندي قرار گرفته بود. برخي از اين افراد [مانند
يوگاناندا] به كاخ سفيد هم رفت و آمد داشتند. جريانهاي مسيحي در برابر اين امواج
فراگير و قدرتمند، هر روز ضعيفتر ميشدند و ميدانهاي جديدي را واگذار ميكردند.
مردمي كه از افرادي مانند ساتياساي بابا، كريشنا مورتي، راجنيش و ماهاريشي الهام
ميگرفتند صدها بار بيشتر از كساني بودند كه مثلاً از رئيس جمهور آمريكا الهام
پذيري داشتند. آمريكا و اروپا داشت پر ميشد از جريانهاي معنوي هندي و در مرحلۀ بعد چيني. نفوذ معنوي
چين عمدتاً از طريق جريان ذن و ورزشهاي رزمي از نوع چيني بود...
در اوج اين
استحاله و غلبۀ معنوي، مسئولين آمريكايي تصميم گرفتند راجنيش را از ايالات متحده
اخراج كنند و اين تصميم خود به جهش جديدي در تولد و تكثير انديشههاي هندگرا و
بويژه انديشههاي راجنيش، در آمريكا و اروپا و ديگر كشورها منجر شد.
مسئولان
آمريكايي براي برخورد با اين پديده فراگير تدابير ديگري را اتخاذ كردند و روشهاي
نرم و چندوجهي را به كار بردند... بنيادگرايان يهودي و مسيحي فعال شدند. چند انجمن
و سازمان بزرگ تبليغ مسيحيت به شيوه جديد وارد عرصه شد. به جريانهاي داخلي ميدان
داده شد. بنابراين دهها جريان جديد وارد ميدان شدند. معماران امنيتي آمريكا راه را
نه در سركوب و مقابله خشن با جريانهاي وارداتي بلكه در بالا بردن توان توليد و
قدرت پاسخگويي يافتند و البته از راههاي ديگر، راههايي مانند كنترل و جهت دهي به
جريانات وارد شده و تصرف نامحسوس مركز ثقل آنها...
بنابراين دهها
جريان جديد بوجود آمد يا اينكه از حالت ناآشكار خارج و در سطح اجتماع ظاهر شد.
سازمان علم مسيحي، كليساهاي خانگي، جرياناتي مانند هيپنوتيزم، اكنكار، ساينتولوژي،
شمنيزم (و تنسكريتي)، ان ال پي و داستان پردامنهاي به نام تكنيكهاي موفقيت.
بعد از
فروپاشي بلوك شرق و با قدرت گرفتن فرآيند جهاني شدن، كشورهاي اروپاي شرقي و خود
روسيه هم هر چه بيشتر در معرض اين موج پيش رونده قرار گرفتند. تعداد مراكز مرتبط
با يوگا و مدي تيشن در جهان دهها مرتبه از تعداد كليساها، مساجد و كنيسهها بيشتر
شد و امروز هم بيشتر است...
اين امواج با
وجود همۀ كنترلها و مقاومتها به ايران هم رسيد. جريانهاي يوگايي، كريشنايي، ساي بابايي، تي ام، تانترا، فالون كنگ و مانند اينها در
همه جاي ايران و مخصوصاً در تهران ظاهر شده بود. ايسمهاي معنوي به دور از چشم
متصديان فرهنگي در حال تحكيم ريشههاي خود بودند. اكيست ها، ساينتولوژيست ها،
تانتريست ها، يوگيستها و بسياري ايسمهاي ديگر. جوانان و مردمي كه به اين جريانات
گرايش يا تعلق خاطر داشتند، عموماً نيتي جز خداگرايي و تجربه معنويت نداشتند و حتي
مي توان گفت از نظر هوشمندي معنوي، در سطوح بالاي جامعه قرار داشتند.
اما متأسفانه
اثر آشكار و مستقيمي از خداوند زنده و حاضر، اثري از لااله الا الله، بسم
الله الرحمن الرحيم،
قل هوالله احد و اثري از توحيد و يگانگي در بعضي از اين داستانها ديده نميشد.
بيشتر آنها به نحوي درباره خدا حرف مي زدند اما پيام لااله الا الله آنقدر در آنها
مبهم و مستتر بود كه شايد تنها متخصصان اين زمينه ميتوانستند آن را بيابند و
البته در بعضي از آنها چنين پيامي وجود نداشت يا حتي پيامي متضاد دريافت ميشد. در
ميدان شلوغ اين ايسمها ايليا از «الله ايسم» حرف زد كه
براي مردم به صورت الاهيسم به معناي خداگرايي،
خدامحوري، خداباوري، خدادوستي و تسليم الهي بيان شده بود. الله ايسم واكنش و
دكتريني بود كه ايليا در مقابل ايسمهاي مختلف مطرح كرد و تفاوتهاي زيادي با
الاهيسم (كه از ريشه و سابقهاي كهن برخوردار بود) داشت اما در بين مردم اين دو
مفهوم يكي تلقي ميشدند. الاهيسمي كه ايليا بعداً مطرح كرد يك روايت متفاوت، كامل
و جامع و هماهنگ از الاهيسم كهن بود و با اطمينان كامل ميتوان گفت آموزههاي
الاهيسم كه توسط ايليا تفسير و تبيين شده جذابترين، قويترين و كاملترين تفسير
الاهيسم محسوب ميشد اما روايات ديگري نيز از الاهيسم وجود داشت كه توسط اساتيد
مختلف در نقاط مختلف دنيا و در زمانهاي مختلف بيان شده بود. كتابهاي متعددي وجود
دارند كه بيانگر اين روايات مختلف ميباشند.
ما الاهيسم را
ترجمهاي از عبارت لااله الا الله ميدانستيم و الاهيون را كساني كه واقعاً و
عملاً به لااله الا الله معتقد هستند و با آن زندگي ميكنند. الاهيسم مكتبي كهن و
بسيار عميق بود و در ميان مكتبهاي باطني، بوضوح كاملترين، عالي ترين و قديمي ترين
مكتب باطني محسوب ميشود. تاريخ الاهيسم به هزاران سال قبل بازمي گردد و ايليا آن
را از معلمي بزرگ كه به او معلم جهاني ميگفت، آموخته بود.
«اولين
و عمليترين نتيجة لا اله الا الله اين است كه همه چيز تسليم
و در تصرف خداست و همگان ميبايست خود را آگاهانه تسليم خداوند نمايند.»
... در اين
زمان ايليا سعي كرد الاهيسم را با شرايط زمان و مكان بيشتر هماهنگ كند و آنرا به
تناسب مسائل اين عصر و شرايط موجود تفسير و تبيين نمايد. او سعي كرد كهن ترين و
جديدترين علوم باطني را، همۀ روشهاي تفكر خلاق را و كاملترين و عميق ترين انديشههاي
معنوي اين عصر را در زير سايۀ الله ايسم گردآورد و همه را با خداگرايي و توحيد هم
جهت و موافق كند.
خداوند چنان
با او بود و اسم خداوند آنچنان قدرتمند و شديد از او حمايت ميكرد كه اجازه نميداد
هيچ انديشهاي از جريانات غيرالهي بتواند حتي براي لحظهاي در برابر اين حركت كه
مبناي خود را لااله الاهو ميديد بايستد...
بسياري از كساني كه
به جريانهاي انحرافي (مانند فرقه هاي روان
گردان...) مبتلا شده بودند، دوباره به سمت خداگرايي و بازگشت به خداوند جهت
گرفتند.[1] در
سوال و جوابهايي كه با ايليا در جلسات عمومي مطرح ميشد يا برخي مناظرههاي كوتاه،
همۀ آن انديشهها در برابر انديشه كائناتي لااله الا الله بلافاصله محو ميشد.
لااله الا الله تبديل به اولين شعار ما شده بود كه آن را به صورت لااله الاهو بيان
ميكرديم از اين جهت كه ظاهراً و البته ظاهراً، انعطاف پذيري و گسترۀ شنيداري
بيشتري براي عبارت لااله الا هو وجود داشت.
«يكي از كليدي ترين اصول الاهيسم اين
است كه حقيقت يكيست اما راههاي وصول به حقيقت بيشمار است. خورشيد يكي است اما از
نقاط بيشماري ميتوان به آن نگاه كرد و به سوي آن رفت.»
طرح لا اله
الا الله به سرعت در همۀ نمادهايي كه به نحوي مرتبط با حركت بود، اعم از موسسات،
انجمنها و تشكلهاي ديگر قرار گرفت. آرم اصلي ال ياسين يك «لا» بود كه در آن «اله
الا الله» هم آمده بود. آرم نشرتعاليم حق، كتاب تعاليم حق و بيشتر مراكز وابسته،
الهام گرفته از لااله الا الله بود اما بعداً از دشمنان خود ميشنيديم كه اين آرمها
صهيونيستي است يا مربوط به فراماسونرهاست يا چيزهايي از اين قبيل كه البته اينها
حرفهايي بي اساس بودند. [2]
... مسئله
الاهيسم و الاهيون هنوز آشكارا مطرح نشده بود و صرفاً چند تن از نزديكان از آن خبر
داشتند. البته در اين سالها هيچ وقت ديگر هم آشكارا مطرح نشد چون خطر بزرگي در
بيان آن وجود داشت. اين احتمال به قوت وجود داشت كه خود ما هم تبديل به يك فرقه
شويم. ايليا كاملاً مراقب بود كه اين جريان فكري به يك فرقه تبديل نشود. او حتي براي
اين منظور مركز تحقيقات فرقهها و جريانهاي معنوي را راه اندازي كرد كه از طريق آن
همه جريانهاي معنوي، چه مثبت و چه منفي، همه فرقه ها، ضدفرقهها و پديدههاي نوين
ذهن گرا يا معنويت گرا را عميقاً و به طور مستمر رصد ميكرديم و تحت بررسي داشتيم.
ايليا نميخواست كه به سرنوشت ديگراني كه آنها را اتفاقاً خوب ميشناخت مبتلا شود
و نميخواست در جاي پاي مدعيان، پا بگذارد. نميخواست پيرامون او جريان جديدي درست
شود. او همۀ اين سالها را در بارۀ خدا و خداگرايي، در بارۀ اسم خدا و روح خدا، در
بارۀ تسليم الهي، ايمان الهي و عشق الهي، در بارۀ توجه به خدا و حضور الهي حرف زده
بود و تا جايي كه ما ميديديم و تجربه ميكرديم و مردم اعتراف كردند اكثر كساني كه
با آنان برخورد كرده بود به خداوند، به كلام خدا، به نور تفكر و به روشنايي تحقيق
پيوند خورده بودند، اما هيچ وقت شرايط آن مهيا نشد كه او آشكارا و بي پرده دربارۀ
الاهيسم (الاهيسم باطني و كهن) حرف بزند. كتابهاي مرتبط با الاهيسم، انواع شاخههاي
باطني كه همگي از تنه لااله الا هو استخراج شده بودند، سالها آمادۀ انتشار بود اما
هيچ يك از آنها منتشر نشد. فقط سي چهل جلد از يكي از اين كتب و آن هم براي دوستان
نزديكي كه در ايران يا خارج از ايران بودند، تهيه شد.
لینکهای مرتبط:
درس های مبارزه بی خشونت,سایت هواداران استاد ایلیا میم رام الله,وبلاگ آمین1,وبلاگ آنتی کالت,وبلاگ دریچه نور,پایگاه معرفی جنبش های نوپدید دینی,وبلاگ ترویج راستی,مدافعان استاد فتاحی,درون کاوی,علم مبارزه,اسرار ماوراء,دیده بان ادیان و مذاهب,آمین3,سایت حامیان استاد ایلیا رام الله,پایگاه دیده بان ادیان و مذاهب,الگوی هستی,عصر اگاهی,پایگاه حامیان استاد فتاحی,خبرنویس آزاد,درباره ایلیام,ویکی پدیای فارسی,پیمان فتاحی,دالایی لاما,اوشو,کریشنا مورتی,سای بابا,اکنکار
منتسب, حزب الله, بازخوانی, ویرایش, ریاست جمهور, برترین, حرکت دهندگان, تفکر,
مصاحبه, مذکور, پیاده سازی, بازنویسی, تعمیم,
سخنرانی, مسلمان, طفره, جریان هدایت الهی, لا اله الا الله, مذاهب, ادیان,
کشور, مقاومت, شیعه علی, انجمن متفکران ومحققان, حزب اللهی, دکترین, همانندترین,
واجبات, ظریف, ادعا, مروج اسلام امریکایی,
وهابیت, مسیحیت, رحمت و نور, قران, کتب مقدس,
قدیس, قدوسیت, خدای متعال, شیوه هماهنگ,
محسوس, دسترس, مستجاب, تسلیم و خدمتگزار, شهرت, معروفیت, کلاهبردار, شیاد,
نفسانیات, نیت خودبینی, قدرت طلبی, تعلیمات, شبکه های ماهواره, مشهور, استخر,
توکل, تفسیر بسم الله الرحمن, مختصر,
تصدیق, قران , تفکرات, مجوز, غرض, سوءنیت,
مجذوب, تخلفات فرهنگی, اقتصادی, شکایت, عشق, اصرار, رایگان, مضحک, متناقض, دانایی؛ التقاطی,
معنویت, منکر, مصری, یونانی, سیبری, هندی,
چینی, شیاد, تسلیم الهی, ذکر الهی, شهوات, ریاکار, دروغگو, موادمخدر, تخدیرکننده, حاکمیت اسلامی, تبلیغ
خدا , کلام خدا, نفر الهی, شیطانی, ظلم, دروغ, بدخواهی, جهالت, روشنایی, ظلمت,
اشکار, ملموس, حضورالهی, معلم الهی, واصل, خدمتگزار, تشخیص, عشق, خداییست, ایمان,
نامعقول, ویروس, خداست, گواه؛ معلم, اگاهی, رویا, نورانی؛ مردان, سنخ های, احساسات, تجربیات, گدا, متعفن؛ لیوان, زلال,
شفاف, عموی, تجربه, قران, کتاب مقدس, اصرار, انبیاء, دروغگو, ساحر, شعبده باز,
دیوانه, شاعر, امتهای, خانواده, تغییر, حقانیت, القاب, دانایی, صورتک, موید,
فروردین, ایلیامیم, اعضا, منتسب, حزب الله, بازخوانی, ویرایش, ریاست جمهور,
برترین, حرکت دهندگان, تفکر, مصاحبه, مذکور, پیاده سازی, بازنویسی, تعمیم, تسلیم و
خدمتگزار, رام الله, التقاط, هندوئیسم, کبیر, خدا, اواتار, فلسطین, لقب, تفلید, بزرگان, دکتر, اعتماد, تدریس,
دانشجو, شوخی, محرمانه, لائیک, علوم اسراری, روشهای باطنی, خط قرمز, مکتب, زیستن
هماهنگ, انعطاف پذیری, طبیعی, میوه,
شخصیت, موج, کانال, ویِژگی, باطنی, مستعد,
تفکر, هنرجو, علوم باطنی, صادمیم, باطن گرا, نارها, صید ارواح, سیال, عیسی
مسیح, هر صید, حواریون, انبیاء, الیاس نبی, الیسع, اسم, ارتعاشات, کالبد انرژی,
جوهر, اسم اعظم, دکترین, قابلیت باطنی,
خدمتگزار, تسلیم, مطیع, ایمان,
توکل, متافیزیک, توانایی, دانش غیر متعارف, تحصیلات, رویاها, روح الله, مشاهدات,
طبیعت, ال یاسین, زنده, شاهد, جلد, حامیم,
اعجوبه, فیض, رحمت, تعلیم, علم لدنی,
انسان, نبوت, مژده, متولد, معجزه, حزب
الله, لاعلاج, جنگ لبنان, سونامی اندونزی, روغن زیتون, قارچ, شفادهی بیماران,
اسراییل, نشانه شناسی, اعجاب, مرغ بریان, زلزله, بیماران, لاعلاج, قوانین, جنون, بیماری, ارعاب, تهدید, شیعه,
علی, لا اله الا هو, خدمتگزار, الحی القیوم, فرشاد مرادی, تعالیم حق, جنون,
تصادفی, حلقه, پیما الهی, فحاشی, تصادف,
خلاق, معجزات, هولوگرافیک, کوانتوم, نسبیت, ابر ریسمانها, فلسفه کهن باطنی,
قوه خلاقه, دره, تصرف, سکان روح, اگاهی, نفر الهی, شیطانی, ظلم, دروغ, بدخواهی,
جهالت, روشنایی, ظلمت, اشکار, ملموس, حضورالهی, معلم الهی, واصل, خدمتگزار, تشخیص,
عشق, خداییست, ایمان, نامعقول, ویروس, خداست, گواه؛ معلم, اگاهی, رویا, نورانی؛
مردان, سنخ های, احساسات, تجربیات, گدا,
متعفن؛ لیوان, زلال, شفاف, عموی, تجربه, قران, کتاب مقدس, اصرار, انبیاء, دروغگو,
ساحر, شعبده باز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر