نسخههاي جعلي باطني: انرژي درماني
(قسمت اول)
انرژي درمانگران ميگويند ما از طريق انرژيدرماني ميتوانيم بيماريهاي شما را درمان كنيم. بعضي از آنها كه يا جرأت بيشتري دارند يا مخاطبان خود را نادانتر ميپندارند ميگويند ما حتي ميتوانيم بيماريهاي لاعلاج شما را درمان كنيم. جالب اينكه در همة كشورهاي دنيا عدهاي افراد سادهلوح پيرامون چنين افراد پرمدعايي (اگرچه براي مدت كوتاهي) جمع ميشوند كه بازار آنها را رونق ميبخشند. همچنين كتابهايي دربارة انواع روشهاي انرژيدرماني (اعم از متدهاي ريكي، چيكنگ، پولاريتي، پرانيكي و غيره) وجود دارد كه وقتي آدم آنها را ورق ميزند ميبينيد كه نويسندگان آنها براي هر نوع بيماري يك تكنيك خاص انرژيدرماني را توصيه كرده و كمي هم توضيحات پيچيده را چاشني آن كردهاند. آنها به سبك كتابهاي گياهدرماني قديم كه براي هرگونه درد و بيماري يك گياه يا معجون گياهي را با قُسم و تأكيد توصيه ميکرد، طوري نوشته شدهاند كه انگار همة بيماريها را ميشود با تكنيكهاي ابداعي آنها درمان كرد حتي بيماريهاي صعبالعلاج و برگشتناپذير را. آيا تا بهحال كتابهاي طبي قديم را مطالعه كردهايد؟ من دهها نمونه از آنها را ديدهام. در اين كتابها براي انواع مسائل، بيماريها و نيازهاي انسان نسخههاي مطلقگونهاي وجود دارد كه اگر بخواهيد آنها را باور كنيد پس بايد بلافاصله اعتراف كنيدكه انسان به پايان جهان رسيده و در آستانة رستگاري و دستيابي به كليدهاي زندگي جاودانه است. فيالواقع ميتوان گفت كه بخش اعظم اين كتب عبارت است از خرافات و بافتههاي توهمي و مقدار بسيار كمي هم كه ممكن است واقعيت داشته باشد كاملاً آميخته با اشتباه و گزافهگويي است.
حتي انتظار اينكه يك صدم از مطالب چنين كتابهايي كاملاً درست باشد انتظاري نسبتاً خوشبينانه است. تصورش را بكنيد دانشمندان هزاران ساعت و گاهي دهها سال تلاش ميكنند تا بتوانند به يكي از كليدهاي درمان بيماريها يا يك نوع بيماري خاص دست پيدا كنند. گاهي اين تحقيقات كه عموماً براي دانستن فقط يك نكته است در كشورهاي مختلف و توسط دهها تيم تحقيقاتي و تخصصي بهصورت همزمان اجرا ميشود و عموماً بعد از مدتها تحقيق و صرف هزينههاي زياد و با توسل به پيشرفتهترين تكنولوژيها اعلام ميشود كه بالاخره دانشمندان به فلان نكته پيبردند. حالا وقتي آن كتابها را ميخوانيد ميبينيد خروارها از اين نكات در آنها گنجانده شده و بلكه هر سطر چنين كتابهايي خودش يكي از نكات كليدي است!
اگر اين كتابها حتي ده درصد هم واقعيت داشتند و ادعاهايشان درست ميبود ميتوانستيم ابطال و به صرفه نبودن دانش پزشكي مدرن و تحقيقات جديد را اعلام كنيم اما ده درصد واقعيت كه هيچ، دريغ از يك درصد.
اين موضوع تنها دربارة كتب طب قديم (خاصه كتب گياهدرماني قديمي) نيست. كتب علوم غريبه و مطالبي كه دربارة اسرار كنترل و بهكارگيري قدرتهاي دروني انسان وجود دارد و همچنين كتبي كه دربارة درمانهاي جادويي بهويژه انرژيدرماني سخن ميگويند عيناً همين حكايت را دارند و انگار همة آنها ناخودآگاه بر اساس يك الگوي مشترك عمل ميكنند. طبيعي است كه اين نوشتهها بيان افكار و حرفها و ادعاهاي نويسندگان آن است. بنابراين چيزي كه دربارة عملکرد چنين درمانگران و مدعياني به چشم ميخورد انعكاسي است از كتبي كه در اين زمينه وجود دارد. يعني درمان همة بيماريها به آساني! و با روشي ابتدايي و البته بهطرزي بسيارسريع و مؤثر. رسيدن به اهداف بزرگ باطني و قصدهاي فوقالعاده دروني به شيوهاي برقآسا و با اتكاء به يك فرمول ظاهراً منطقي و متكي به يك تئوري كهن! ادعاهاي چنين افرادي و بهعبارتي تيتر يا فهرست چنين كتابهايي حاوي مطالبي است مانند چاكراهاي خود را از راه ميانبر باز كنيد! چشم سوم خود را با اين روش بگشاييد! روحتان را در چند روز به پرواز درآوريد! رؤيابيني را در يك هفته استاد بشويد! بيماريهاي لاعلاج خود را با متد ايکس در يك تا چند چشم بهم زدن درمان كنيد. با فلان تكنيك يوگا يا تكنيك تبتي و سرخپوستي رستگار بشويد و صدها دروغ و ادعاهاي توخالي ديگر كه همه بههم شبيه هستند.
آيا چيزي كه با ارزش و گرانبهاست را ميتوان اينقدر ارزان و ناچيز بدست آورد؟ آيا گنجِ بدون رنج ميشود؟ آيا مرواريد ريگ بيابان است كه هر كس هوساش را كرد برود و يك كيسه مرواريد جمع كند؟ معدنها را بايد اكتشاف و استخراج كرد يا اينكه معادن الماس و سنگهاي گرانبها در دسترس همة مردم است؟ آيا اين ادعاها و گزافهگوييها با قانون قرباني كه يكي از بنياديترين قوانين آسماني است هماهنگي دارد؟
از طرفي اگر اين ادعاها به اين آساني سادهلوحانهاي كه گفته شده، تحققپذير بود چرا تا بهحال هيچكس از طريق اين راهها به آنها يا حتي قسمتي از خروار آنها نرسيده است؟ اين ادعاها برخلاف قوانين الهي و قوانين طبيعي و حتي قوانين رياضيات و فيزيك و شيمي است. در اين علوم قوانين و اصولي وجود دارد كه چنين پندارهاي خام و موهومي را باطل بيان کرده و آنها را سرابي زودگذر اعلام ميكند. براي دانستن اسرار، هزار شرط لازم است كه از اولين آنها محرميت و ظرفيت و رازداري است. هر كس كه قيل و قال به راه انداخت و اسرار را داد زد اين خودش دليل بر بيخبري از سرّ و بيگانگي با اسرار است. اگر کسي دكان محصولات باطني راه انداخت و محصولات جعلي خود را به قيمت ناچيز به معرض فروش گذاشت بايد گفت که صاحب مغازه، اساساً اهل باطن نيست و دلالي است در لباس فروشندة باطني.
و اما يكي از آشفته بازارهاي داغِ ادعاهاي باطني، ادعاي درمان همة بيماريها با انرژيدرماني و روشهاي آن است.
بنده قصد ندارم بگويم كه انرژيدرماني و كلية روشهاي مشابه آن خالي از هرگونه اثر درماني است بلكه واقعيت اين است كه انرژيدرماني و بعضي ديگر از روشهاي طب مكمل توانستهاند تأثيرات كاملاً محدود و مشخص را (در مورد بعضي از بيماريها و ناخوشيهاي معين) از خود بهجا بگذارند البته وقتي كه اين روش توسط افراد مجرب و معتبر و عموماً بيادعا انجام شده است. چنين تأثيراتي اكثراً نقشي مكمل و جنبي را در درمان بيماريها و رفع دردها و ناراحتيها داشته است و به ندرت بيماري قابل توجهي ديده شده كه توسط يک انرژي درمانگر درمان شده باشد. ميتوان تأثير انرژيدرماني را هنگامي كه بهدرستي و توسط افراد ماهر و توانا انجام ميشود، به تأثير قرصهاي ويتامين و دارويي، مانند آسپرين تشبيه كرد. اما ادعاي اينكه انرژيدرماني يا روشهاي مشابه، عملكردي در حد داروهاي معجزهآسا و ختمكننده دارند يا تأثير آنها مشابه اعمال جراحي است، ادعايي غيرواقعي و غيرقابل قبول است. البته ماهران انرژيدرماني هرگز چنين ادعايي نداشتهاند بلكه بالعكس اين افراد صرفاً واقعيتهاي محدود كار خود را مورد تأييد قرار ميدهند. اين ديدگاه يک ديدگاه تجربي و مقايسهاي است اما از نظر تحقيقات علمي همين اندازة اندک از ادعا هم مردود است. از نظر انجمنهاي پزشكي و تخصصي آمريكا و اروپا، انرژيدرماني و روشهاي مشابه (مانند يوگادرماني و …) بهعنوان روشهايي درماني، غيرقابل قبول بوده و نميتوان آنها را در رديف متدهاي درمان به حساب آورد.
اين انجمنهاي تخصصي بارها گفتهاند كه هنوز به نتيجة قانعكنندهاي دربارة مؤثربودن چنين روشهايي دستنيافتهاند و هنوز نمونهاي را پيدا نكردهاند كه بتواند اثباتكنندة ادعاهاي انرژيدرمانگران باشد. آنها اثرات بسيار محدود انرژيدرماني و متدهاي مشابه را اساساً به تأثيرات تلقيني و پلاسبويي (دارونمايي) اينگونه روشها نسبت ميدهند و براي اثبات اين نظر دلايل مختلفي را ذكر ميكنند.
در اينجا لازم است نكته مهمي را يادآوري كنم و آن تفاوت اساسي انرژيدرماني و موارد همخانوادة آن، با واقعيتهاي بسيار بديهي و محكمي مانند تأثير دعا، شفاي الهي، توسل و ارتباط الهي است. بدون شك روشهاي بسيار كهني مانند شفاي الهي كه ريشه در كلام خداوند داشته و بر مبناي وجود خداوند استوارند غيرقابل مقايسه با روشهاي ابداعي و قارچگونهايست كه در اين زمان در همه جا پيدا ميشود. مقايسة اين دو طيف از روشها مقايسة ميان نور و سايه است. مقايسه ميان جواهرات واقعي و جواهرات جعلي و بَدلي. واقعيتهاي كلام خدا و حقانيت وعدههاي الاهي و ارتباط الهي كجا و ادعاهاي جاعلانه و جاهلانة مدعيان بيعمل و توخالي كجا. اين كجا و آن كجا. به قولي «اين كمتريناش خيلي زياد است و آن بيشتريناش خيلي كم است».
منبع: فصلنامه علوم باطني
شماره 7 و 8 ـ پاييز و زمستان 84
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر