عیسای ناصری کیست؟
در فصل
آخر از كتاب مقدس و در آخرين جملات كتاب عهد عتيق خداوند قادر متعال می فرماید : «روز
داوری مثل تنوری شعله ور فرا می رسد و همۀ اشخاص مغرور و بدکار را مانند کاه می
سوزاند . آنها مانند درخت تا ریشه خواهند سوخت و خاکستر خواهند شد . اما برای شما
که ترس مرا در دل دارید ، آفتاب عدالت با پرتو شفابخش خود طلوع خواهد کرد ...
پیش از
فرا رسیدن روز بزرگ و هولناک داوری خداوند ، من رسولی شبیه الياس نبی برای شما می فرستم . او دلهای پدران و فرزندان را دوباره بهم نزدیک خواهد
کرد و این باعث خواهد شد که من سرزمین شما را ویران نکنم .»
عیسای
ناصری کیست ؟ این سوالی است که در پاسخ به آن صدها کتاب نوشته شده است . تفکر در
پاسخ به این سوال به قدری گستردگی و تنوع داشته است که گروهی از منتقدان معتقدند
که فردی به نام عیسی مسیح هرگز وجود نداشته است و این تنها یک اسطوره و افسانه است
. آنها عیسی را معادل یک رویای ایده آل و یک افسانۀ مطلوب معرفی می کنند و برای
این نظریه دلایل مختلفی ارائه می دهند .
دیدگاه
برخی از صحیونیستهای افراطی، عیسای ناصری را طور دیگری معرفی می کند . این دیدگاه
بدبینانه، عیسای ناصری را بزرگترین شیاد تاریخ بشری ، فرزند شیطان ، خودِ شیطان ،
شعبده بازی ماهر که می توانسته چشم بندی های خود را بجای معجزات به مردم غالب کند
، بدعت گذار ، غدۀ سرطانی دین یهود ، فردی بسیار خودبین و متکبر ، مکار و عوام
فریب ، کلاهبردار و فرصت طلب ، حرام زاده و حاصل یک ازدواج نامشروع ، تحریف کنندۀ
کتاب مقدس ، فردی فاسد الاخلاق ، مدعی ، کفرگو و پر از انحرافات بزرگ معرفی می
کند.
آنها
شواهد و استنادات مختلفی را برای موضوع ذکر می کنند که ظاهراً از اعتبار خاصی
برخوردار است اما در واقع هیچ اعتباری ندارد . طبق این دیدگاه افراطی، معجزات عیسی
، فریب بوده است و آنها برای تک تک این معجزات مکانیزمی را ارائه می دهند . آنها
می گویند عیسی هرگز مرده ای را زنده نکرده است بلکه آن فرد را از دو روز قبل از
راه دور به خواب فرو برده است (مانیتیزم از راه دور) و بعد وقتی او را دیده است ،
وی را از خواب بلند کرده است و طوری تظاهر شده که او مرده بوده و زنده شده است .
یا
اینکه عیسی هرگز روی آب راه نرفته است بلکه همان کاری را کرده است که بسیاری از
مربیان دلفین در زمان کنونی انجام می دهند . به عبارتی دلفینی را تربیت کرده است
تا بتواند او را بر پشت خود حمل کند و در آب پیش ببرد .
معجزۀ
شفای کور مادرزاد اینطور توجیه می شود که آن شخص کور نبوده است بلکه یکی از
مزدبگیران عیسی بوده است و طی چند روز خود را به کوری زده و در بین مردم به گدایی
پرداخته تا همه بدانند او کور است. سپس عیسی او را برای شفای چشمانش انتخاب کرده و
کوری او را شفا داده است .
آرام
کردن دریای مواج و طوفانی اینطور تفسیر شده است که عیسی با وجود دانش بسیار زیادی
که دربارۀ طبیعت داشته است دقیقاً می دانسته که کی امواج فروکش خواهد کرد و آرام
خواهد شد و در همان آستانه به دریا فرمان داده است که آرام شود . مابقی معجزات
عیسی هم به همین ترتیب توضیح داده شده است .
علی
رغم سطحی و ساده لوحانه بودن این تعابیر ، وجود آنها، نشان دهندۀ دیدگاههای متضاد
در بارۀ عیسی مسیح است. این دلایل در ردّ عیسی آنقدر جاهلانه است که نیازی به
اقامۀ دلیل متقابل، در ردّ آنها دیده نشده است .
دیدگاه
دیگری که در پاسخ به «عیسای ناصری کیست
؟» وجود دارد ، از او بعنوان فردی انقلابی
، تحول خواه و حتی شورشگری سیاسی نام می برد و سایر تعلیمات
مذهبی و معنوی او را وسیله ای برای
تضعیف و نابودی قدرت یهود و امپراطوری رم تعبیر می کند. اینها عیسی را فردی
رفرمیست می دانند که برای ایجاد تغییرات، ترسی از خشونت گرایی هم نداشته است و این
مسئله در ورود او به خانۀ خدا و برچیدن بساط فروشندگان به خوبی هویداست .
از نظر
اکثر علما و بزرگان یهود همزمان با عیسی ، او فردی شیطانی و بلکه خود شیطان یا رأس
الشیاطین شمرده می شود . آنها دلایل زیادی را برای این موضوع که آن را واقعیت و
هویت اصلی عیسی می دانند ارائه می دهند . دلایلی که گاه حتی ذهن های منطق گرا را
دچار ابهام و تردید می کند . از نظر آنها معجزات عیسی با تکیه بر قدرت شیطان و از
طریق شیاطین انجام شده است و عیسی یک پیامبر شیطانی و به عبارتی پیامبر دروغین
است. از دو هزار سال پیش تاکنون این دیدگاه کماکان در برخی از فرقه های یهودی
تداوم دارد . جالب اینکه اکثر اعضاء خانوادۀ عیسی به غیر از مادر او ، با این
دیدگاه موافق بودند . به عبارتی پیش از علماء و بزرگان یهود، این برادران عیسی
بودند که وی را شیطان یا شیطان بزرگ ، ساحر و جادوگر خطاب می کردند . شیوع این
دیدگاه در میان خانواده و همشهریان عیسی ، به برتری آن در زمان حیات وی منجرشد و
بیش از هر نظر دیگری این نظر که عیسی شیطان است در بین مردم رواج پیدا کرد .
دیدگاه
دیگر به یهودیان میانه رو تعلق دارد . آنها عیسای ناصری را نه مسیح و روح خدا بلکه
اعجوبه ای در زمینۀ معنوی و باطنی می دانستند و او را دارای شخصیتی استثنایی و فوق
العاده می پنداشتند اما جنبۀ الوهیت او را منکر بودند. یکی از مهمترین دلایلی که
آنها ارائه می دهند این است که عیسی هرگز نگفت که مسیح است یا دارای جنبۀ الوهی
است و حتی در پاسخ به سوالاتی که مستقیماً در این باره بود آن را تأیید نکرد . در
حالیکه پیامبران بزرگ به صراحت مأموریت خود را اعلام می کردند . حرفها و کارهای عیسی
مملو از ابهام ، رازورزی ، استعاره و چند پهلویی بوده است اما موسی بعنوان پیامبر
بزرگ خدا و الگویی برای شناسایی پیامبران بزرگ، با صراحت و شفافیت عمل کرده است .
طبق این نظریه ، عیسی ، مسیح نبوده است بلکه این حواریون و در رأس آنها پترس و
پولس بوده اند که او را بعنوان مسیح به مردم جهان معرفی کرده اند. حتی تا سالها
بعد از مرگ او، از او با عنوان عیسای ناصری یاد شده است و نه مسیح؛ بنابراین مسیح
بودن عیسی و معجزات او داستانی است که توسط حواریون ساخته شده است.
یکی از
فرقه های یهودی این نظر را
دربارۀ عیسای ناصری مطرح کرده است که عیسی توطئه ای برعلیه دین یهود بوده است .
توطئه ای که توسط خردمندان امپراطوری رم طراحی و توسط شخص عیسی به اجرا درآمده است
.
دیدگاههای
دیگری که در کتب مختلف دربارۀ عیسای ناصری مطرح شده است
عیسی
فردی قدرت طلب و به دنبال سلطنت و پادشاهی بود . به همین دلیل در همۀ سخنان او از
پادشاهی خداوند که از طریق او حاصل می شود ، حرفی وجود دارد .
عیسی
بنیانگذار یک فرقۀ یهودی اصلاح طلب بود که گرایش زیادی به تساهل و تسامح داشته است
اما بعدها حواریون و در رأس آنها پولس این فرقۀ جدید را به دین مسیحیت تبدیل می
کند.
عیسی
همان ایلیای نبی است که در حضور خدا بالا رفته بود و سپس پایین آمد و دوباره بالا
رفت و در آخر زمان پایین می آید.
عیسی
فردی بسیار زمینی تر از بقیه، فردی که چهار زن دارد و با چهار زنِ حواری خود ازدواج
کرده است ، تعداد زیادی خدمتگزار دارد ، آنطور که خود در انجیل می گوید بیش از حد
معمول و مورد انتظار می خورد و می آشامد . به دنبال رسیدن به مقام و قدرت بوده است
و به همین دلیل برای انحصار طلبان یهود غیرقابل تحمل دیده می شود .
عیسی
یک ساحر و جادوگر بود که از طریق سحر و جادو توانسته است مردم را افسون کند و دست
به معجزات بزند.
حتی
تهیۀ فهرست و نظریات پراکنده ، متنوع و مختلفی که در بارۀ عیسای ناصری وجود دارد،
زمان زیادی را می خواهد که از عهدۀ این گفتار مختصر خارج است . فهرست کتب و
مقالاتی که در این زمینه وجود دارد خودش بعنوان یک کتاب کامل قابل ارائه است که
اینکار در چند مرکز پژوهشی در زمینۀ ادیان انجام شده است .
عیسای
ناصری در انجیل
انتظار
می رود که دیدگاههایی که در انجیل دربارۀ عیسای ناصری ارائه می شود یکدست و یکسان
باشد اما در واقع چنین نيست و دین شناسان مسیحی همین نکته را یکی از اعتبارات و
یکی از نشانه های درستی انجیل می دانند زیرا آن را علامتی مبنی بر عدم مطلق گرایی
و جزم اندیشی تلقی می کنند .
شاید
به همان اندازه ای که در فرقه های یهودی، اسلامی و ادیان دیگر، دیدگاههاي مختلفي
در بارۀ عیسای ناصری وجود دارد، در انجیل نیز همین مقدار نظریه دربارۀ کسیتی و
چیستی عیسي، وجود دارد :
عیسی
مسیح (مسح شدۀ خداوند) و نجات دهنده. حامل و القاء کنندۀ روح خدا. یگانه با خدا و
روح خدا. همان ماشیح که در کتاب مقدس وعدۀ ظهور او داده شده است . عیسی کلمه الله
(کلمۀ خدا) که پیش از آفرینش جهان هم بوده است و جهان از طریق او بوجود آمد .
عیسی
پسر خدا و حاصل ازدواج میان مریم با روح خداوند .
عیسی
پسر یوسف نجار؛ نطفه ای که قبل از ازدواج با یوسف نجار شکل گرفته است یا بعد از آن
. با شجره نامه ای که به حضرت داود و ابراهیم و آدم ختم می شود .
عیسی،
پسر انسان، هویت عجیبی که فرد را نهایتاً در جایگاه انسان کامل قرار می دهد.
عیسی ،
خودِ خداوند که بصورت انسان درآمده و در معرض تجربۀ بشر قرار گرفته است.
عیسی
موجودی کاملاً آسمانی و ماورایی .
عیسی
موجودی کاملاً زمینی و خاکی .
عیسی
فردی که ساختارهای خشک دین یهود را درهم می شکند و بزرگترین ضربۀ خود را با اصرار
بر اصل روح خدا بر دين يهود وارد می سازد .
عیسی
عصارۀ انبیاء پیشین و مرحلۀ جهش یافتۀ آنان.
عیسی
یک انسان – خدا یا خدا – انسان ، انسانی که به خدا مبدل شده یا خدایی که تا مرحلۀ
انسان بودن پایین آمده است .
در
انجیل به تعداد حواریونی که مکتوبات آنها در انجیل وجود دارد ما با چهره های
مختلفی از عیسای ناصری روبرو هستیم اما وجوه مشترک دیدگاههای حواریون، مسیح بودن
عیسای ناصری می باشد . همۀ حواریون و کل انجیل در این واقعیت مشترکند که عیسی همان
مسیحاست؛ حامل روح خدا و قادر به انتقال آن. همۀ انجیل مؤید این واقعیت است که
عیسی همان نجات دهنده است . کسی که کتب مقدس انبیاء پیشین به کرات دربارۀ او سخن گفته
است .
عیسای
ناصری از دیدگاه شیعه
از
دیدگاه شیعیان، عیسی همان مسیح است. پیامبر بزرگ خداوند که اکنون نیز زنده است. با
اینحال عیسی مسیح یکی از یاران امام زمان(عج) محسوب شده است و در آخر زمان پشت سر
او نماز می خواند. یکی از مهمترین تفاوتهای دیدگاه شیعه با سایر فرقه های اسلامی
در همین موضوع مهدویت و نیز رابطۀ امام زمان (عج) با عیسی مسیح می باشد.
عیسای
ناصری از دیدگاه قرآن
«وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ
مَرْیمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکَاناً شَرْقِیا* فَاتَّخَذَتْ مِن
دُونِهِمْ حِجَاباً فَأَرْسَلْنَا إِلَیهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً
سَوِیاً» ﴿مريم: 16و 17)
و در اين كتاب از مريم ياد كن، آن گاه كه از
كسان خود، در مكانى شرقى به كنارى شتافت. و در برابر آنان پردهاى بر خود گرفت. پس
روح خود را به سوى او فرستاديم تا به [شكل] بشرى خوشاندام بر او نمايان شد.
«إِذْ
قَالَتِ الْمَلاَئِکَةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللّهَ یبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ
اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ وَجِیهاً فِی الْدُّنْیا وَالْآخِرَةِ
وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ» ﴿آل عمران: 45 ﴾
[یاد کن] هنگامی [را] که
فرشتگان گفتند: ای مریم، خداوند تو را به کلمهای از جانب خود، که نامش مسیح، عیسی
بن مریم است مژده میدهد، در حالی که [او] در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان
[درگاه خدا] است.
«وَلَقَد
أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ فِی شِیعِ الْأَوَّلِینَ * وَمَا يَأْتِيهِم مِّن
رَّسُولٍ إِلَّا کَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِءُونَ» ( حجر:
10 و 11)
و به
يقين، پيش از تو [نيز] در گروههاى پيشينيان [پيامبرانى] فرستاديم. * و هيچ
پيامبري برايشان نيامد جز آنکه او را به مسخره ميگرفتند.
«إِذْ قَالَ اللّهُ یاعِیسَی
ابْنَ مَرْیمَ اذْکُرْ نِعْمَتِی عَلَیکَ وَعَلَی وَالِدَتِکَ إِذْ أَیدتُّکَ
بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلاً وَإِذْ عَلَّمْتُکَ
الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنْجِیلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ
الطِّینِ کَهَیئَةِ الطَّیرِ بِإِذْنِی فَتَنفُخُ فِیهَا فَتَکُونَ طَیراً
بِإِذْنِی وَتُبْرِئ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِی وَإِذْ تُخْرِجُ
الْمَوْتَی بِإِذْنِی وَإِذْ کَفَفْتُ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَنکَ إِذْ جِئْتَهُم
بِالْبَینَاتِ فَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذَا إِلَّا سِحرٌ
مُبِینٌ» (مائده 110)
[ياد
كن] هنگامى را كه خدا فرمود: «اى عيسى پسر مريم، نعمت مرا بر خود و بر مادرت به
ياد آور، آن گاه كه تو را به روح القدس تأييد كردم كه در گهواره [به اعجاز] و در
ميانسالى [به وحى] با مردم سخن گفتى و آن گاه كه تو را كتاب و حكمت و تورات و
انجيل آموختم و آن گاه كه به اذن من، از گِل، [چيزى] به شكل پرنده مىساختى، پس
در آن مىدميدى، و به اذن من پرندهاى مىشد، و كور مادرزاد و پيس را به اذن من
شفا مىدادى و آن گاه كه مردگان را به اذن من [زنده از قبر] بيرون مىآوردى و آن
گاه كه [آسيب] بنى اسرائيل را- هنگامى كه براى آنان حجّتهاى آشكار آورده بودى- از
تو باز داشتم. پس كسانى از آنان كه كافر شده بودند گفتند: اين [ها چيزى] جز
افسونى آشكار نيست.
« وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ
مَرْیمَ مَثَلاً إِذَا قَوْمُکَ مِنْهُ یصِدُّونَ * وَقَالُوا ءَآلِهَتِنا خَیرٌ
أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَکَ إِلَّا جَدَلاً بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ * إِنْ
هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَیهِ وَجَعَلْنَاهُ مَثَلاً لِبَنِی إِسْرَائِیلَ»
(زخرف : 57و 59)
و هنگامی که [در مورد] پسر
مریم مثالی آورده شد، بناگاه قوم تو از آن [سخن] هلهله درانداختند [و اعراض
کردند]، * و گفتند: آیا معبودان ما بهترند یا او؟ آن [مثال] را جز از راه جدل برای
تو نزدند، بلکه آنان مردمی جدل پیشهاند. *
[عیسی] جز بندهای که بر وی منت نهاده و او را برای فرزندان اسرائیل سرمشق
[و آیتی] گردانیدهایم نیست.
«وَإِذْ قَالَ عِیسَی ابْنُ
مَرْیمَ یابَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیکُم مُصَدِّقاً لِمَا
بَینَ یدَی مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرَاً بِرَسُولٍ یأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ
أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَینَاتِ قَالُوا هذَا سِحرٌ مُبِینٌ» (
صف:6)
و هنگامی را که عیسی پسر
مریم گفت: ای فرزندان اسرائیل، من فرستاده خدا به سوی شما هستم. تورات را که پیش
از من بوده تصدیق میکنم و به فرستادهای که پس از من میآید و نام او احمد است
بشارتگرم. پس وقتی برای آنان دلایل روشن آورد، گفتند: این سحری آشکار است.
«کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ
قَوْمُ نُوحٍ وَالْأَحْزَابُ مِن بَعْدِهِمْ وَهَمَّتْ کُلُّ أُمَّةٍ
بِرَسُولِهِمْ لِیأْخُذُوهُ وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِیدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ
فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیفَ کَانَ عِقَابٍ» (مومن:
5)
پیش از اینان قوم نوح، و بعد
از آنان دسته های مخالف [دیگر] به تکذیب پرداختند، و هر امتی آهنگ فرستاده خود را
کردند تا او را بگیرند، و به [وسیله] باطل جدال نمودند تا حقیقت را با آن پایمال
کنند. پس آنان را فرو گرفتم، آیا چگونه بود کیفر من؟
« وَعَجِبُوا أَن جَاءَهُم
مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْکَافِرُونَ هذَا سَاحِرٌ کَذَّابٌ» (ص:
4)
و از اینکه هشداردهنده ای از
خودشان برایشان آمده درشگفتند، و کافران میگویند: این، ساحری شیاد است.
« وَقَالُوا یا أَیهَا
الَّذِی نُزِّلَ عَلَیهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ» (حجر: 6)
و
گفتند: اى كسى كه قرآن بر او نازل شده است، به يقين تو ديوانهاى.
«إِنَّهُمْ کَانُوا إِذَا
قِیلَ لَهُمْ لاَ إِلهَ إِلَّا اللَّهُ یسْتَکْبِرُونَ * وَیقُولُونَ ءَإِنَّا
لَتَارِکُوا آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ» (صافات:
35 و 36)
چرا که آنان بودند که وقتی
به ایشان گفته میشد: خدایی جز خدای یگانه نیست، تکبر میورزیدند! * و میگفتند: آیا ما برای شاعری دیوانه دست از
خدایانمان برداریم؟ !
«فَقَالَ
الْمَلَأُ الَّذِينَ کَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا نَرَاکَ إِلَّا بَشَراً مِثْلَنَا
وَمَا نَرَاکَ اتَّبَعَکَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ
وَمَا نَرَي لَکُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّکُمْ کَاذِبِينَ» (هود:
27)
پس،
سران قومش که کافر بودند، گفتند: :ما تو را جز بشري مثل خود نميبينيم، و جز
[جماعتي از] فرومايگان ما، آن هم نسنجيده، نميبينيم کسي تو را پيروي کرده باشد، و
شما را بر ما امتيازي نيست، بلکه شما را دروغگو ميدانيم
«... وَآتَینَا عِیسَی ابْنَ
مَرْیمَ الْبَینَاتِ وَأَیدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَکُلَّمَا جَاءَکُمْ
رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَی أَنْفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقاً کَذَّبْتُمْ
وَفَرِیقاً تَقْتُلُونَ» ﴿مریم: 87 ﴾
... و عیسی پسر مریم را
معجزه های آشکار بخشیدیم، و او را با روح القدس تایید کردیم، پس چرا هر گاه
پیامبری چیزی را که خوشایند شما نبود برایتان آورد، کبر ورزیدید؟ گروهی را دروغگو
خواندید و گروهی را کشتید.
از
دیدگاه قرآن عیسی بنده و خدمتگزار خداوند است . بنده ای که دارندۀ روح القدس و
برخوردار از آن است . قرآن عیسی را همان مسیح معرفی می کند اما هر گونه نظریۀ
افراطی مانند پسر خدا بودن یا تثلیث را باطل می شمارد . معجزاتی که در قرآن در
بارۀ عیسی مسیح ذکر می شود گاهی بزرگتر از معجزاتی است که در انجیل ذکر شده است .
مانند درست کردن پرنده ای با گل و دمیدن در آن و به پرواز درآمدن پرنده . از
دیدگاه قرآن، عیسی مسیح حاصل ازدواج مریم با روح خداست که در قالبی انسانی بر مریم
ظاهر شده است . قرآن، عیسی مسیح را برکت جهانیان معرفی می کند و تصریح می کند که
او زنده است و در حضور خداوند قرار دارد . از نظر قرآن، عیسی ، روح الله (روح خدا)
و کلمه الله است؛ و این یکی از عجیب ترین و اسرارآمیزترین مفاهیمی است که در قرآن
وجود دارد . فردی که روح خدا و کلمت الله است .
لینکهای
مرتبط:
سایت هواداران استاد ایلیا میم رام الله,وبلاگ آمین1,وبلاگ آنتی کالت,وبلاگ دریچه نور,پایگاه معرفی جنبش های نوپدید دینی,وبلاگ ترویج راستی,مدافعان استاد فتاحی,درون کاوی,علم مبارزه,اسرار ماوراء,دیده بان ادیان و مذاهب,آمین3,سایت حامیان استاد ایلیا رام الله,پایگاه دیده بان ادیان و مذاهب,الگوی هستی,عصر اگاهی,پایگاه حامیان استاد فتاحی,خبرنویس آزاد,درباره ایلیام,ویکی پدیای فارسی,پیمان فتاحی,دالایی لاما,اوشو,کریشنا مورتی,سای بابا,اکنکار
برچسب دروغین فرقه انحرافی به استاد پیمان فتاحی
,برچسب دروغین فرقه انحرافی به استاد فتاح ,برچسب دروغین فرقه انحرافی به ایلیام
پیمان فتاحی ,برچسب دروغین فرقه انحرافی به ایلیا رام الله ,برچسب دروغین رهبر
فرقه ضاله به استاد پیمان فتاحی ,برچسب دروغین رهبر فرقه انحرافی به استاد فتاح
,برچسب دروغین رهبر فرقه به ایلیام پیمان فتاحی ,برچسب دروغین رهبر فرقه به ایلیا
رام الله ,برچسب دروغین سرکرده فرقه ضاله به استاد پیمان فتاحی ,برچسب دروغین
سرکرده فرقه انحرافی به استاد فتاح ,برچسب دروغین سرکرده فرقه به ایلیام پیمان
فتاحی ,برچسب دروغین سرکرده فرقه به ایلیا رام الله ,اتهام دروغین فرقه گرایی ,
بدعت در دین , انحراف , به استاد پیمان فتاحی ,اتهام دروغین فرقه گرایی , بدعت در
دین , انحراف
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر