۱۳۹۱ شهریور ۱۸, شنبه

توطئه هاي دو زمانه بر علیه ایلیا رام الله


توطئه هاي دو زمانه
به روايت ال ياسين

همان سال اولي كه آموزش هاي عمومي استاد در تهران شروع شد يعني حدوداً سال 1375، مدت كوتاهي بعد از آغاز دوره ها، چند نفري كه انگشت شمار هم بودند در جلسات حاضر مي شدند كه براي ما خيلي مشكوك به نظر مي رسيدند. نوع سؤالاتي كه آنها از استاد مي پرسيدند، شك برانگيز بود. انگار مي خواستند ايشان را وادار كنند كه حساسيتهاي ديني و اجتماعي را ناديده بگيرند و مثلاً بعضي از مسلمات ديني را انكار كنند. سؤالات نسبتاً ماهرانه و در شرايط حساسيت برانگيز و به صورتي تنش زا پرسيده مي شد و زمينه اي از فشار را براي پاسخ دهنده به همراه داشت. درخواستهايي كه گاه و بيگاه اين چند نفر مطرح مي كردند، مشكوك بود. مثلاً درخواست مي كردند با حكومت برخورد كنيم. اما اين درخواست ارتباطي با تعليمات استاد نداشت. تعليمات در بارۀ عشق الهي، ايمان به خدا، حضور خدا، تسليم الهي، نور خدا و نجات و هدايت بود اما مثلاً بعد از پايان جلسه، يكدفعه يكي از آنها مي گفت كه ما براي رودررويي با حكومت آمادگي كامل داريم و ما اين را به نمايندگي از دوستانمان مي گوييم. اما آنها جمع خاصي نبودند. كمتر از بيست نفر بودند كه حضور خود را در جلسات مختلف تقسيم كرده بودند.
يكي از آنها يك بار جدولي رمزي را بعنوان وسيله اي براي تماس مخفيانه افراد با همديگر پيشنهاد داد. طراحي اين وسيلۀ پيچيده كار يك متخصص در امور امنيتي مي توانست باشد. يكي از اينها يك بار در بارۀ اين سوال كرد كه آيا مسيح (ع) پشت سر امام زمان (ع) نماز مي خواند؟ آنهم در فضايي تحريك آميز و در حضور چند نفر مسيحي و براي محكوميت آنها.
ما مدتي اين افراد را بطور نامحسوس زير نظر داشتيم و متوجه شديم كه برنامۀ منظم و ويژگي هاي رفتاري مشخصي دارند. آنها يك برنامۀ تخريب غيرآشكار را داشتند. ما بعد از مطالعۀ دقيق و كامل و چند ماهۀ اين افراد و با توجه به شواهدي كه جمع كرديم مطمئن شديم كه آنها برنامه هاي زيركانه و موذيانه اي را براي تخريب عملي و اجرايي استاد و جمعيت، دنبال مي كنند. موضوع را همراه با شواهد آن به ايليا اطلاع داديم. ايشان گفتند فرصت خوبي است، بگذاريد كارشان را بكنند و شما هم كارتان را بكنيد.[1] [2]
ما كار خود را در اين مي دانستيم كه بر برنامه هاي آنها اشراف داشته باشيم و شواهد را جمع آوري كنيم. حتي فيلم هاي اين افراد را از بقيه جدا كرديم. نامه هايشان را از آرشيو نامه ها خارج كرديم...
اينها در نامه هاي خود، استاد را با عبارات مشابهي خطاب قرار مي دادند كه در بين ال ياسين معمول نبود. خطابهاي آنها به شخص استاد، كلمات حساسيت برانگيز ديني و اسلامي بود. مثلاً مي نوشتند حضرت ولي الله الاعظم، بقيه الله، آيت الله العظمي، مجاهد بزرگ، قطب الاقطاب، فرزند رسول الله (ص)، ولي امر... در حالي كه استاد علناً گفته بود كه او به معناي مصطلح مذهبي نيست، پيشواي مذهبي نيست، به مسائل شرعي و مذهبي وارد نمي شود، قطب هيچ فرقه اي نيست و هكذا، و اين نوع تأكيدات را ايشان بارها از طريق بيانيه ها و در جلسات مختلف و بويژه از طريق جلسات عمومي اعلام مي كردند.
گزارش هاي مستند مردمي هر روز ارسال مي شد كه در آنها اخباري مبني بر مشاهدات افراد از پديده هاي فوق العاده و عجيب بود. همچنين گزارش هايي در بارۀ رؤياهايي كه مردم از اقشار مختلف، در ارتباط با استاد ديده بودند. ما گزارش هاي ارسالي اين افراد را هم جدا كرديم و وقتي با مرجع مربوطه كه مراحل متعدد، پيچيده و نسبتاً دشواري را براي تأييد يا عدم تأييد اين گزارشات طي مي كرد، هماهنگ كرديم، ديديم كه گزارش هاي ارسالي اين افراد، كاملاً ساختگي و غيرواقعي است. مثلاً آنها نوشته بودند كه ما هفتۀ قبل با استاد در يكي از كوههاي شمال بوديم و از ايشان كارهاي خارق العاده اي ديديم و شرح آن كارها را نوشته بودند. اما ما خبر داشتيم كه اينها هرگز هيچ ارتباط نزديكي با ايشان نداشتند و استاد با آنها همراه نمي شدند. خوابهايي كه نوشته بودند دربارۀ استاد ديده اند از نظر واحد بررسي رؤياها، غيرواقعي و ساختگي بود چون با مؤلفه هاي آنها كه گمان مي كنم چهل و هشت مؤلفۀ ارزيابي بود، نمي خواند. احتمال داديم كه نقشۀ آنها در اين زاويه آن باشد كه اينها مي خواهند بروند و برعليه استاد شهادت دهند يا به تخريب ايشان بپردازند و مثلاً با اين نامه نگاري ها بگويند كه خود ما هم گزارش نوشته ايم و اينها دروغ يا تحت شرايط خاصي بوده است. به همين دليل از آن زمان، ضد اين توطئه را تدبير كرديم و آماده نگه داشتيم تا در زمان لازم استفاده شود. گزارش هاي اين چند نفر شايد (به نقل از مسئول امور مستندسازي) حدود يك دويست و شصتم گزارش هاي ارسالي بود.
براي ما محرز شده بود كه ا ز هر 260 گزارش مربوط به اخبار مكتوم و رؤياها، حداقل يك مورد آن غيرواقعي است. اما دوستان ما در بخش مستندسازي و ثبت وقايع و رؤياها ارقام ديگري داشتند. آنها اعتقاد داشتند در هر سي گزارش اخبار مكتوم، يك گزارش اشتباه يا ساختگي وجود دارد. آنها راه حل نسبتاً سخت و بسيار مفصلي را براي تأييد يا عدم تأييد يك گزارش طي مي كردند و گاهي براي تأييد يك گزارش، يكي دو سال وقت لازم مي شد.
در همان زمان يكي از دوستان به ما هشدار داد كه مراقب «توهم توطئه» باشيد و به دليل جايگاهي كه ما براي ايشان قائل بوديم اين تذكر را جدي گرفتيم و دوباره و با خوش بيني بيشتري همه چيز را مرور كرديم اما دوباره به همان نتيجۀ قطعي رسيديم: اينها دائماً و بصورت برنامه ريزي شده و منسجم قصد داشتند ضرباتي سنگين و تخريب كننده را به استاد، تعليمات ايشان و كل جمعيت وارد كنند. از راههاي مختلفي وارد مي شدند. در ماجراي كوي دانشگاه مي خواستند ال ياسين را وارد معركه كنند اما موفق نشدند. اولين باري كه با استاد برخورد شد يكي از آنها پيشنهاد خودكشي براي رفع تهديد از استاد را مطرح كرد كه خيلي زود مردود شد.

«اگر شنيديد كه منافقي در حال دفاع از حق است باور نكنيد زيرا هيچ حقي موافق منافقان نيست و هيچ منافقي به واقع حامي حق نيست. اگر منافق را در راستي و درستي ديديد بدانيد كه حقه‏اي در كار است و بزودي بازي وارونه خواهد شد.»                                                       ایلیا «میم»

ما متوجه شديم كه دو نفر از اين افراد، مراكزي را به نام استاد راه اندازي كرده اند و در آن آموزش هاي بدعت آميز و ناهماهنگي را كه اختلافات زيادي با تعليمات استاد داشت ارائه مي دهند. آنها به چند نفر از خانم ها پيشنهاد ارتباط جنسي داده بودند و دو نفر از آنها كه زن بودند، يكي شان همين مسئله را با سه نفر از آقايان مطرح كرده بود. بهترين كاري كه ما مي توانستيم بكنيم مستندسازي و جمع آوري شواهد و مدارك كارهايي بود كه آنها در حال انجامش بودند. آمادگي ما و قدرت مقابلۀ ما با جريانهاي موذيانۀ تفرقه و توطئه كاملاً از گذشته بيشتر شده بود.
مهمترين روشي كه اينها مي خواستند براي تخريب و ضربه زدن بكار ببرند تحريف و جعل واقعيت بود. بيشتر كارهايي كه مي كردند، به شكلي بر پايۀ تحريف بود و به تحريف و جعل ختم مي شد.
بعد از چند سال متوجه شديم كه بيشتر اين افراد با يكي از دستگاههاي ... در ارتباط مستقيم هستند و برنامه هاي آنها، طراحي شخصي شان نبوده بلكه برنامه هايي با سابقۀ طولاني بوده است. آنها آمدند تا ضربات سنگين خود را وارد و كل اين جنبش خلاق را مضمحل كنند. مي خواستند در قالب شاگردان و نزديكان استاد ظاهر شوند و با تكيه بر جعل و تحريف، همه چيز را زير سؤال ببرند. مي خواستند جمعيت را به آشوبگر تبديل و از اين طريق آن را نابود كنند اما موفق نشدند. خواستند همه چيز را در زماني كه دستگاه... به آنها اشاره مي دهد با شهادت دروغ و تحريف ها بي اعتبار كنند و ما هم كه بر اين توطئه دوزمانه و چندزمانه آگاه بوديم تلاش كرديم تا با جمع آوري مستندات و شواهدي كه بتواند به يك روشنگري جهاني در بارۀ تحريف و دروغ و جعل بينجامد، خود را آماده نگه داريم. در سالهاي اخير ما متوجه شديم كه اين افراد در بعضي از جريانات بزرگ معنوي حضور مشكوكي دارند و لازم ديديم كه دوستان خود را باخبر كنيم.

ایلیا رام الله, ایلیا رام الله, ایلیا رام الله, ایلیا رام الله, ایلیا رام الله, ایلیا رام الله, ایلیا رام الله, ایلیا رام الله, ضد فرقه رام الله, ضد فرقه رام الله, ضد فرقه رام الله, ضد فرقه رام الله, ضد فرقه رام الله, ضد فرقه رام الله, ضد فرقه رام الله, ضد فرقه رام الله, ضد فرقه رام الله, ایلیا رام الله, ایلیا رام الله ,ایلیا رام الله, ایلیا رام الله ,ایلیا رام الله ,ایلیا رام الله, ایلیا رام الله, ایلیا رام الله, ایلیا رام الله, ایلیا رام الله, ایلیا رام الله, ایلیا رام الله, ایلیا رام الله, ایلیا رام الله, ایلیا رام الله, ایلیا رام الله, ایلیا رام الله, ایلیا رام الله ایلیارامالله, ایلیا رامالله, ایلیا رامالله ایلیا رامالله, ایلیا رامالله, ایلیا رامالله, ایلیا رامالله, ایلیا رامالله, ایلیا رامالله, ایلیارامالله, ایلیا رامالله, ایلیا رامالله ایلیا رامالله, ایلیا رامالله, ایلیا رامالله, ایلیا رامالله, ایلیا رامالله, ایلیا رام


[1] 
[2]  دانا از دشمنانش بيشتر استفاده مي‌كند تا نادان از دوستانش. مثل اسپانیولی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر