۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۰, یکشنبه
۱۳۹۱ اردیبهشت ۵, سهشنبه
آرماگدون4 -چهل و پنجمین تهاجم روحانیت تندرو ایران به استاد ایلیا رام الله
به نام حقیقت و راستی
آرماگدون
4
این فیلم با تخریب
و دروغگویی صریح دربارۀ استاد ایلیا آغاز شده و بعد از استاد ایلیا به
پائولوکوئیلو می پردازد. در دهها کتاب و مقاله ای که طی سالهای اخیر با حمایت
سازمان تبلیغات اسلامی و روحانیت تندرو قم منتشر شده است، طبق یک استراتژی مشخص،
غالباً استاد ایلیا در مقایسه با دالایی لاما، لوتر، راما کریشنا و حتی مثال های
متناقضی نظیر مارکس قرار گرفته است اما در فیلم آرماگدون 4 تلاش شده است تا استاد
ایلیا از طریق مقایسه با پائولو کوئیلو به صحیونیزم بين الملل! پیوند بخورد؛ چیزی
که بعضی از مسئولین جمهوری اسلامی ایران از آن با عنوان ارتش ایلیایی (ارتش
سینایی) یاد می کنند. در فیلم آرماگدون 4، دربارۀ پائولوکوئیلو معلم و نویسندۀ
مشهور جهانی گفته می شود که او فاسدالاخلاق بوده، شیطان پرست است، صحیونیستو معتاد
است و ... در این میان، فیلم به شیمون پرز (نخست وزیر سابق اسرائیل و رئیس جمهور
فعلی اسرائیل و از بنیانگذاران صحیونیزم جدید) و جنبش هاي بين المللي راجنيشيزم و
اکنکار هم می پردازد. در صحنه اي از فيلمشیمون پرز از پائولو کوئیلو تشکر می کند و
همین بعنوان سند صحیونیست بودن پائولو کوئیلو به بیننده عرضه می شود!
بعد از آن، طراحان مجموعه
سعی کرده اند با اضافه کردن قسمتی دربارۀ شیطان پرستی (بعنوان شاخص ترین جنبۀ
یهودیت!! اولین دین رسمی خداپرستی و یگانه پرستی) ذهن بینندگان را به سمت و سوی
پروژۀ مورد نظر خود سوق دهند. در این قسمت، فیلم تأکید دارد که رؤسای جمهور آمریکا
(و من جمله بوش و اوباما) وزیر امور خارجه آن، رؤسای جمهور اروپا و حتی پاپ (رهبر
مذهبی مسیحیان کاتولیک جهان) شیطان پرست!!! می باشند.
از دیگر نکات جالب
فیلم آرماگدون 4 (آنارشیست معنوی) آن است که متن سناریویی که دربارۀ استاد ایلیا
بیان می شود، همان متن معروفی است که دو سال قبل، با حمایت روزنامۀ جمهوری اسلامی
ایران و كيهانبه سایر حوزه های رسانه ای منعکس شده بود و نویسندۀ این چند جمله که
تراکم دروغ های آن، انسان را به تعجبي عميق وامي دارد، معروف ترین بازجوی دایره
مذاهب (بخش امنیتی برخورد با ادیان و مذاهب) است که اکثر رسانه ها و شخصیتهای مطرح
فکری با روش های دروغگویی و تحریف تیم بازجویی او آشنایی دارند.
گفتنی است کتاب «و
نه راه گمراهان» که پیش از این توسط اعضایی از انجمن متفکران و محققان ایران (ام و
ما) نوشته شده است، با استناد به اسناد معتبر و شواهد زنده نشان می دهد که طی چهار
پنج سال گذشته دایره مذاهب بیش از 720 دروغ و تحریف دربارۀ استاد ایلیا از رسانه های
مختلف منتشر کرده است؛ در این کتاب اسناد و شواهد و دلایل این 720 دروغ، به روشنی
بیان شده است. قابل ذکر است که فیلم آرماگدون 4، چهار مرتبه از صداوسیمای جمهوری
اسلامی ایران پخش شد. مهمترین و بزرگترین ادعایی که در این فیلم مطرح شده این است
که استاد ایلیا در گذشته ادعای خدایی کرده است؛ ادعایی که همراه با سایر شایعات،
دهها مرتبه در سخنرانی های بزرگ و کوچک و آخرین بار در سخنرانی سالن افراسیابی
(استادیوم شیرودی) توسط خود استاد مردود اعلام شد.لازم به توضيح است که در حال
حاضر استاد ایلیا، آزاد بوده و بعنوان مسئول انجمن متفکران و محققان ایران، به
آموزش و تربیت مدرسان تفکر متعالی و نظريه هاي بنيادي اشتغال دارد.
دکتر پریس کی نژاد
عضو مرکزی انجمن متفکران و محققان ایران
عضو تحریریۀ نشریات تخصصی
تفکر و مدیریت در ایران
(نشریات تفکر متعالی،
حرکت دهندگان، علم موفقیت و ...)
ضميمه:
موضوع اصلي ديگر قسمتهاي سريال تلويزيوني آرماگدون (نبرد
آخرزمان) به اين شرح است: پلوراليزم رسانه اي ، شبكه هاي ماهواره اي، BBC، VOA (وابسته به صحيونيزم و بهائيت ...) ،
جنگ سرد ديجيتالي (فاسد بودن و صهيوني بودن فيس بوك، مايكروسافت ... و كلاً
اينترنت) بازخواني تاريخ سينماي ايران (ريشه در فراماسونري و صهيونيسم ...)، فرقه
هاي صهيوني و تروريستهاي كودتاچي (خيانت ها و ضربه هاي بهائيت و تلاش براي تسخير
ايران)، درويشان سكولار، عرفانهاي نوظهور (مزدور و فاسد ... بودن دالايي لاما، ساي
بابا،اشو، كريشنا مورتي ... اكنكار، TSM ... و صهيوني
بودن آنها) ، معنويت آنارشيستي (ايليا رام الله گمراه كنندۀ جوانان، پائولو كوئيلو
فاسد، كافر، مشرك و صهيونيست، و شيطان
پرست بودن رؤساي جمهور آمريكا و اروپا و حتي
رهبر مسيحيان جهان)
برچسب ها: آرماگدون4,تهاجم روحانیت,استاد ایلیا,سازمان تبلیغات اسلامی,نمایشگاه بین
المللی جنگ نرم,نبرد آخر زمان,نبرد جهانی و نهایی خیر و شر ,مسیحیان و
یهودیان,تخریب ,روحانیت تندرو قم ,استراتژی مشخص,دالایی لاما, لوتر, راما کریشنا
,نظیر مارکس ,پائولو کوئیلو ,صحیونیزم بين الملل,ارتش سینایی,ارتش ایلیایی ,شیطان
پرست ,صحیونیست و معتاد ,شیمون پرز ,پاپ,رهبر مذهبی مسیحیان کاتولیک جهان,روزنامۀ
جمهوری اسلامی ایران ,كيهان,آنارشیست معنوی,متن سناریویی ,بازجوی دایره
مذاهب,و نه راه گمراهان,شخصیتهای مطرح ,استادیوم شیرودی,سالن افراسیابی ,انجمن
متفکران و محققان ایران,دکتر پریس کی نژاد,نظريه هاي بنيادي ,سريال تلويزيوني
آرماگدون (نبرد آخرزمان) به اين شرح است: پلوراليزم رسانه اي , شبكه هاي ماهواره
اي, BBC, VOA (وابسته به صحيونيزم و بهائيت …) , جنگ سرد ديجيتالي (فاسد بودن و صهيوني بودن فيس بوك, مايكروسافت … و كلاً اينترنت) بازخواني تاريخ سينماي ايران
(ريشه در فراماسونري و صهيونيسم …), فرقه هاي صهيوني و تروريستهاي كودتاچي (خيانت
ها و ضربه هاي بهائيت و تلاش براي تسخير ايران), درويشان سكولار, عرفانهاي نوظهور (مزدور و فاسد … بودن دالايي لاما, ساي بابا, اشو, كريشنا مورتي … اكنكار, TSM
… و صهيوني بودن آنها) ,
معنويت آنارشيستي (ايليا رام الله گمراه كنندۀ جوانان, پائولو كوئيلو فاسد, كافر, مشرك و صهيونيست, و شيطان پرست بودن رؤساي جمهور آمريكا و اروپا و حتي رهبر
مسيحيان جهان
برچسبها:
استاد ایلیا,
ال یاسین,
الیا رام الله,
الیاس رام الله,
ایلیا میم کیست,
راما الله,
عکس از ایلیا رام الله,
عکس از پیمان فتاحی,
عکس از ضد فرقه رام الله,
فتاحی
۱۳۹۱ اردیبهشت ۲, شنبه
روشهاي جوان ماندن و سالم زيستن و عمر نوحآسا – قسمت 1
نوح آموز1
روشهاي جوان ماندن و سالم زيستن و عمر نوحآسا (قسمت اول)
همه ميدانيم كه عمر حضرت نوح(ع) بسيار طولاني و نزديك به هزار سال(950) بوده است. البته پدران او هم عمري طولاني داشتند مثلاً حضرت آدم 930 سال در زمين زندگي كرد. پسر او شيث در 912 سالگي مرد. آنوش(پسر شيث) در 905 سالگي از دنيا رفت و پسر او قينان تا سن 910 سالگي عمر كرد. ياردو متوشاح هم كه از پدربزرگان نوح(ع) بودند بيش از 900 سال در زمين زيستند. حضرت نوح در سن 500 سالگي صاحب سه پسر به نامهاي سام، حام و يافث شد.
من فكر ميكنم نوح(ع)خواسته يا به احتمال قويتر ناخواسته، رژيم غذايي و روشهاي خاصي را اعمال كرده است، چون خداوند هر كاري را از مسير طبيعي و معقول خودش انجام ميدهد. مثلا،ً به نظرم يكي از عادات غذايي نوح(ع) استفاده از غلات و سبزيجات، و گوشتهاي سالم بوده است كه همين نكته خودش يكي از توصيههاي اصلي تغذيه پيشرفته امروزي محسوب ميشود.گواه اين مدعا هم كلامي است كه خداوند به نوح(ع) ميفرمايد: «بارور و زياد شويد و زمين را پر سازيد. همه حيوانات و خزندگان زمين، پرندگان هوا و ماهيان دريا از شما خواهند ترسيد، زيرا همه آنها را زير سلطه شما قرار دادهام و شما ميتوانيد علاوه بر غلات و سبزيجات، از گوشت آنها نيز براي خوراك استفاده كنيد».
اينطور شد كه اسم اين سلسله از مقالات را «نوح آموز»گذاشتم و منظورم از آن آموزههايي است كه احتمالاً در زندگي حضرت نوح(ع)وجود داشته است زيرا او نزديك به هزار سال با قدرت، موفقيت و سلامت زيسته است. ان شاءا...حضرت نوح(ع) از كار بنده خشنود شود و همه دوستان و دشمنانم و مرا دعا كند.
نظرات مختلفي درباره چگونگي افزايش طول عمر انسان و حفظ جواني و سلامتي او وجود دارد.يكي از دانشمندان علوم تغذيه و پزشكي معتقد است كه از جمله علل اصلي بيماريهاي انسان و نتيجتاً تضعيف سيستم ايمني او كه در نهايت به كاهش عمر انسان منجر ميشود، تجمع ميكروبها و باكتريها در روده بزرگ است. اين دانشمند برداشتن روده بزرگ را يكي از راههاي افزايش طول عمر انسان ميداند و اين سؤال را مطرح ميكند كه آيا ميدانيد كلاغها چرا صد سال زندگي ميكنند و سپس جواب ميدهد چون روده بزرگ ندارند.
با پذيرش نظريه حذف روده بزرگ، خودبخود به ماده غذايي «ماست» نزديك شدهايم. مادهاي كه به دليل دارا بودن اسيد لاكتيك قادر است باكتريهاي بيماري زاي روده بزرگ كه عامل بسياري از بيماريها و نارساييهاي جسمي هستند را نابود كند و بنابراين ميتواند تاثير مستقيمي در افزايش طول عمر بگذارد.
به عنوان گواهي بر اين مدعا ميتوان به طول عمر زياد روستايياني كه مصرف ماست در ميان آنها فراوان است اشاره كرد. هنگامي كه روش تغذيه مردم بعضي از مناطق قفقاز و مجارستان كه داراي طول عمر نسبتاً زياد بودند مورد بررسي قرار گرفت، دانشمندان متوجه شدند كه ماست يكي از اجزاي اصلي و عمده جيره غذايي اين افراد است. يكي از دانشمندان معروف ديگر تاكيد زيادي بر پياز دارد. پياز به عنوان عاملي براي افزايش طول عمر. شايد اين تاكيد با خاصيت ضد عفوني كننده شديد پياز يا دارا بودن «دي ان اي» مرتبط باشد.
دكتر الكس كارل، طول عمر انسان را با ميزان سم زدايي از بدن مرتبط ميدانست و معتقد بود اگر سمومي كه در بدن انسان توليد و ذخيره ميشوند، بلافاصله از بدن خارج شوند، ممكن است انسان به عمري بسيار طولاني (در حد چند صد سال) دست پيدا كند. او براي اثبات ادعاي خويش يك ران جوجه را درون دستگاه آزمايش گذاشت و با استفاده از ابزار مربوطه از ذخيره سموم در ران جوجه جلوگيري كرد. ران جوجه تا بيش از ده سال همچنان سالم ماند و بعد از آن هم به دليل كافي بودن آزمايش و قطع آن، ران جوجه طي چند ساعت فاسد شد و از بين رفت.
آيا با تخليه دائمي بدن از سموم، ميتوان آنطور كه آزمايش اثبات كرده است، به عمر طولاني دست يافت؟ البته اين موضوع كاملاً روشن است كه وجود سموم ميتواند دردها، بيماريها و نابسامانيهاي بسياري را در انسان بوجود آورد و طبعاً فقدان اين سموم و ميكروبها ميتواند موجب سلامتي و طول عمر شود، اما معلوم نيست كه انسان بدون وجود سموم تا چند سال ديگر ميتواند بر عمر خود بيفزايد. ده سال، صد سال يا قرنها.
ديدهگاه ديگري كه درباره سلامتي و شفاي انسان وجود دارد موضوع «اكسيژن رساني كافي و تنفس كامل» است. از اين ديدگاه عامل بسياري از بيماريها و بويژه سرطانها، كمبود اكسيژن در بدن است. سوخت و ساز نياز به هواي كافي و مناسب دارد و اگر هواي مناسب تامين نشود، سوخت و ساز بدن با اختلال مواجه خواهد شد. اشكال در سوخت و ساز يعني ايجاد مواد سمي، عدم تخليه مواد سمي و نتيجتاً انباشتگي آن در بدن. البته، اين فقط يكي از پيامدهاي كمبود اكسيژن است. آيا واقعاً اكسيژن رساني كافي به بدن ميتواند موجب سلامتي و طول عمر شود؟ شايد يوگيهاي هندي، كساني كه براي موضوع تنفس و اشباع بدن از اكسيژن ارزش زيادي قائلند و آن را با وسواس و دقت رعايت ميكنند، بتوانند تجسمي از اهميت زياد اين شيوه، يعني «اكسيژن رساني كافي» باشند. گفته ميشود كه يوگيهاي باستاني هند كه تمرين تنفسي پراناياما يكي از اصليترين مشغوليات آنان بوده است، از عمري بسيار طولاني و سلامتي كامل برخوردار بودهاند. در زمان كنوني هم يوگياني وجود دارند كه ميتوان آنها را از اين نظر مورد بررسي قرار داد.
و اما چرا نوح و پدران او عموماً نزديك به هزار سال زندگي كردهاند؟ زندگي آنها چطور بوده است؟ آنها غير از غلات، سبزيجات و گوشتهاي سالم (آنطور كه در كلام خداوند متعال به نوح(ع) وجود دارد) چه چيزهاي ديگري ميخوردهاند؟ روشهاي دانسته و ندانسته آنها براي مقابله با بيماري چگونه بوده است؟ در گفتارهاي بعدي ميخواهيم بيشتر در اين زمينهها با همديگر حرف بزنيم و فكر كنيم. قصد دارم ابتدا نظريههاي مطرح شده در علوم پزشكي و تغذيه را مطرح كنم و شايد در آخر، به طرح نظرات بزرگترين معلم باطني عصر حاضر، در زمينه مبارزه با بيماريها، تغذيه، شفا و درمان بپردازم.
در قسمت بعدي راجع به غذاها و موادي كه واجد اثر حفظ و تجديد جوانياند و داراي طيف وسيعي از تاثيرات سلامتيبخش ميباشند، حرف خواهيم زد.
پريا (شباب حسامي)
برچسب ها:
عمر,حضرت,آدم,رژيم,غذايي,خداوند,طبيعي,معقول,عادات,غذايي,غلات,سبزيجات,گوشت,تغذيه,پيشرفته,حيوانات,خوراك,پرندگان,ماهيان,دريا,سلطه,سبزيجات,خزندگان,سمزدايي,آزمايش,ميكروبها,سلامتي,شفا,تنفس,سرطان,يوگي,هند
۱۳۹۱ فروردین ۲۹, سهشنبه
آیا بیماری ها برای ما حامل پیام هستند؟
ريشههاي رواني و پيامهاي نهفته در بيماريها
(قسمت اول)
برخي از درمانگران معنيگرا معتقدند و در واقع مصرند كه هر بيماري داراي معناي مشخصي است. از نظر اين متخصصان بيماري انعكاسي است از بينشها و روحيات منفي انسان.در اين شيوة درماني، با فهرستي از بيماريها مواجه ميشويم كه هر كدام از آنها محصول انديشهها و اعتقادات مخرب انسان است. جالب اينكه، بسياري از افراد، با عمل به اين شيوة معنيگرايي در برخورد با بيماريهاي خود به نتايج درخشاني رسيدهاند. هم اكنون بعضي از مراكز درماني، در آمريكا و اروپا، براساس اين روش، به درمان بيماريها و ناراحتيهاي مراجعان خود ميپردازند. از ميان دهها نوع بيماري مختلف، سعي كردم بعضي از شايعترينها و معمولترين ناراحتيها و نارساييها را انتخاب كنم و خلاصهاي از معاني نهفته در آنها را بياورم.
درد: نياز به محبت، احساس گناه (و گناه همواره جوياي مجازات است)
ناراحتيهاي پوستي: اضطراب، ناپاكي مدفون شده گذشته، احساس تهديد
لخته شدن خون: مسدود كردن جريان شادماني
سردردها: خود را بياعتبار پنداشتن، انتقاد از خود
خستگي (مفرط و مزمن): مقاومت، ملال، بيعلاقگي نسبت به كاري كه انجام ميدهيد
فشار خون: مشكل عاطفي دراز مدتي كه حل نشده
حافظه: ترس، فرار از زندگي، ناتواني براي دفاع از حق خود
تهوع (عادتي): ترس، نپذيرفتن انديشه يا تجربهاي (خاص)
ناراحتيهاي تنفسي: ترس از فرو دادن كامل زندگي، براي خود حق زندگي قايل نشدن
بيخوابي: عدم اعتماد به فرايند زندگي
بياشتهايي: نپذيرفتن خود، نفرت از خود، نفي زندگي خود
اعتيادها: هنگاميكه ندانيم چگونه خود را دوست بداريم، فرار از خود
پراشتهايي: نياز به حمايت، داوري دربارة عواطف
زخم در دهان: دشنام و كلام نكوهيده، سرزنش و ملامت
ديابت: هيچ چيز شيريني بهجا نمانده
زخم معده: چه چيز شما را ميخورد
سفيد شدن (زود هنگام) مو: فشار، اعتقاد به فشار
يبوست: در گذشته ماندن، گاه نشانه خست
گرسنگي مفرط: نفرت مفرط از خود، وحشت و درماندگي
گلودرد: كلام خشمناك را در حلق نگه داشتن
ناراحتيهاي قلب: مشكلات درازمدت هيجاني و عاطفي، عدم شادماني
ناراحتيهاي غدد: عدم فعاليت ذهني، خود را عقب نگه داشتن
عصبي بودن: ترس، تقلا، شتابزدگي، عدم اعتماد به فرايند زندگي
بيماريهاي مزمن: نپذيرفتن دگرگوني، ترس از آينده، احساس ناامني
تهيه و تحقيق: پِريا (شباب حسامي)
منبع: فصلنامه علوم باطني
شماره 7 و 8 ـ پاييز و زمستان 84
۱۳۹۱ فروردین ۲۶, شنبه
نگاه علوم باطنی به مکتب های درمانی
مکتبهاي درماني از ديدگاه علوم باطني
تأليف: پِريا (شباب حسامي)
1. پزشكي جسماني (يا ماده درماني): توجه اصلي و شايد تمام توجه پزشكي جسماني معطوف به جسم انسان بوده و بنابراين درمان بيماري (از اين طريق) بواسطة تغييراتي در جسم و بويژه تغييراتي در تركيبات شيميايي بدن يا اعمال تغيير مستقيم (اعم از حذف، پيوند، ترميم و..) در اعضاء و اندامهاي جسماني است. دو اهرم اصلي درمان، در پزشكي جسماني خوردن دارو يا اعمال جراحي است.
2. پزشكي حاشيه: شامل روشهاي حاشيهاي و كمك درمان است. اين روشها به تنهايي قادر به درمان بيماريها نيستند اما ميتوان از آنها به عنوان درمان كمكي و تكميل كنندةدرمانهاي اصولي بهره گرفت. از جمله روشهاي پزشكي حاشيه ميتوان به اين موارد اشاره كرد: هومئوپاتي، مگاوتامين، الکساندر درماني، متد باخ، طب سوزني، ماساژ درماني وغيره. درمانهاي حاشيهاي عمدتاً داراي گرايش ماديگرا بوده و از روشهاي متكي به جسم و درمان مادي استفاده ميكنند.
3. انرژي درماني: كلية روشهايي كه متكي به انتقال و دريافت انرژياند در اين گروه قرار ميگيرند. بعضي از روشهاي معروفتر انرژي درماني عبارت است از: هاله درماني، پولاريتي، درمان پرانيك (پرانا درماني)، ريكي و مانيتيزم (پاس درماني) در بسياري از تقسيم بنديها انواع روشهاي انرژي درماني، در طيف طب حاشيهاي قرار گرفته است. مضاف بر اينكه انرژي درماني، همانند ديگر روشهاي طب حاشيهاي، يك درمان كمكي و تقويتي محسوب شده و جزء روشهاي اصلي درمان به حساب نميآيد. عموماً انرژي درماني براي درمان بيماريها كاملاً كفايت نكرده و نميتواند يك بيماري ريشهدار و جدي را درمان كند
4. ذهن درماني (روان درماني باطن گرا): يكي از مبناهاي اصلي ذهن درماني بر تغيير انديشهها و ديدگاهها و همچنين تغيير كلام و رفتارها استوار است. بر خلاف روشهاي طب حاشيهاي و انرژي درماني، ذهن درماني دربارة بسياري از بيماريها، يك درمان لازم و كافي محسوب ميشود و از طريق آن ميتوان به درمان كامل بسياري از بيماريها (ونه همه آنها) پرداخت. تغيير الگوهاي فكري، احساسي، كلامي و رفتاري يكي از مهمترين شيوهها ؟ عملكرد ذهن درماني است كه بر اين اصل مهم قرار دارد كه ميگويد: «منشاء بيماريها و ناراحتيهاي انسان در ذهن است بنابراين با تغيير ذهنيات (تغيير انديشهها و روحيات) ميتوان به تغيير در وضعيتهاي مادي و معنوي زندگي دست زد »
5. روح درماني: در روشهاي مختلف روح درماني مبناي اصلي درمان، اصالت روح است. بنابراين از آنجا كه روح، اصليترين بخش وجود انسان و بلكه مركز اصلي وجود او محسوب ميشود، هر گونه بيماري را بايد در آن ريشهيابي كرد و از طريق روحي معالجه نمود. تأثير گذاري مستقيم بر روح، استفاده و همكاري با ارواح درمانگر و استمداد از آنها (چه در درمان مستقيم و چه در تشخيص) از ويژگيهاي روح درماني است. روح درماني يكي از خطرناكترين روشهاي معالجه بوده كه در حين اجرا و پس از اجرا ممكن است پيامدهاي بسيار منفي و مخربي را به دنبال داشته باشد مگر اينكه توسط فردي كه داراي مهارت كاملاً كافي و تسلط زياد باشد، صورت گيرد. روش روح درماني همانند روش انرژي درماني داراي بيشترين مدعيان و شيادان حوزة درمانگري است. اين روش در صورتي كه توسط يك متخصص روح درماني انجام شود در مورد بعضي از بيماريها ممكن است درمان كافي محسوب شود اما به طور كلي روشي انتحاري با ريسك بالامي باشد.
6. رويا درماني: اعتقاد رويا بينان كهن بر اين است كه «زندگي انسان را روياهاي او ميسازند و زندگي ما در اين دنيا، نتيجة روياهايي است كه ميبينيم و ميسازيم »مطابق اين قانون ميتوان نتيجه گرفت كه با تغيير روياها بتوان تغييراتي واقعي را در زندگي بوجود آورد. البته موضوع رويابيني آنطور كه در الاهيسم بيان ميشود تفاوت بسيار فاحشي با مقولة رويابيني مطرح شده درعلوم ظاهري و باطني متعارف دارد. در هنر رويابيني الاهيسم از بيست و هشت حوزة رويا صحبت ميشود در حاليكه در علوم ظاهري مربوط به رويابيني از سه تا پنج حوزه حتي نام هم برده نميشود. در رويا درماني چند گروه از روياها مواجه ميشويم. روياهايي كه ديدن آن درمان كننده است. روياهايي كه ميتوانند توان شفا بخشي را به رويابين ببخشند. روياهايي كه حاوي شيوة درماناند و روياهايي كه تعبير آنها يا اعمال آنها (بعنوان نسخهاي غير مستقيم) به درمان بيماري منجر ميشود.
7. طبيعت درماني الاهيسم: بيماريها و مسائل دروني انسان نتيجة ناهماهنگيها و فاصله ايست كه او با طبيعت (زميني و سماوي) دارد. بنابراين راه حل بيماريهاي انسان در بازگشت همه جانبه به طبيعت و هماهنگي با آن است. اين يكي از اصول اساسي طبيعت درماني است. در طبيعت درماني، اين واقعيت يادآوري و بازيابي ميشود كه پاسخ همة سوالات واقعي انسان در طبيعت (بعنوان تجسم واقعي خداوند) بوده و انسان علاوه بر داروهاي خوردني و غيرخوردني ميتواند از طريق شعور نهفته در طبيعت (با روشهايي مانند نشانه شناسي طبيعي) به درمان بيماريهاي خود نائل شود. از نظر طبيعت درماني، بيماريهاي انسان نتيجة ارتباط غير صحيح او يا قطع ارتباط او با طبيعت است.
8. روزه درماني: در اينجا منظور از روزه درماني، صرفاًً نخوردن آب و غذا نيست. بلكه روزه به پرهيز از چيزهاي معلوم در طول زمان مشخص اطلاق ميشود. به عبارتي روزهدار ميبايست چيز بخصوصي را كه ممكن است خوردني، رفتاري، ذهني يا غيره باشد، ترك كرده و از آن پرهيز نمايد. روزة غذايي، روزة محدود غذايي، روزة كلامي (روزة سكوت)، روزة نگاه و روزة فكري از جمله اشكال روزه درماني است.
9. تحقق درماني الاهيسم: فلسفهاي كه تحقق درماني مبتني بر آن است عبارت است از اينكه خوشبختي و سلامت انسان در «خود بودن» اوست. يعني ما همان چيزي باشيم كه بايد باشيم بنابراين همان كاري را بكنيم كه بايد كنيم و همان چيزي را بدانيم كه بايد بدانيم. در غير اين صورت، گرفتاريها، بيماريها و ناراحتيهاي مختلف پديد ميآيند تا جريان زندگي ما را (كه به انحراف كشيده شده يا ممكن است كشيده شود) متوقف كرده تا بلكه بازگرديم به آنچه هستيم. طبق اين شيوه درماني، هر كسي داراي يك طرح تحققي است. وظيفهاي كه بايد به انجام برساند. ماداميكه شخصي در اين مسير حركت كند دچار مسئله و بيماري نخواهد شد و اگر دچار مسئلهاي شود اين مسئله در جهت تحقق بيشتر عمل خواهد كرد و به سلامتي بيشتر منجر خواهد شد.
10. شفاي الهي (خدا درماني): به مجموعه روشهايي كه در ارتباط با خداوند بوده و اصل بنيادي آنها ايجاد تغيير در ارتباط بين انسان و خداست، خدا درماني اطلاق ميشود. در مكتب خدا درماني كه ارتباط الهي (تسليم به حضور خداوند) درمان و شفاي همة بيماريهاي انسان محسوب ميشود. از اين نظر همه انواع بيماريها يا ناراحتيها و ضعفهاي انسان ريشه در ارتباط بين انسان و خدا دارد كه اگر اين حل شود، بيماري شفا مييابد. بدون شك، شفاي حقيقي، شفاي از جانب خداوند است و هيچ درماني بدون حضور خداوند كامل و نهايي نيست. بنياديترين اصل خدا درماني بر تسليم الهي استوار است.
...
برچسب ها : الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا, ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین , ایلیا میم , ایلیا میم رام الله , ایلیا میم رام اله , ایلیا رام الله , استاد ایلیا , استاد ایلیا میم رام الله , رام الله , رامالله , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, ایلیا م رام اله, الیاس رام الله, الیاس رام اله, الیاس رامالله, جنبش معنوی ایلیا میم رام الله, معنویت ایلیا میم رام الله
برچسب ها:پزشکی,انرژی درمانی,طب سوزنی,ماساژ,طبیعت,پزشکی جسمانی,علوم باطنی,روش های درمانی,مکتب,شفا,بیماری, بشر, جهان,خوردنی,غذا
۱۳۹۱ فروردین ۱۵, سهشنبه
قرآن زنده است و حرف مي زند- از کتاب ایلیا در زندان
قرآن زنده است و حرف مي زند[1]
قرآن زنده است و حرف مي زند[1]
پس از آزادي استاد ايليا «ميم» از زندان 209، دو نفر از زندانياني كه مدتي با استاد در زندان بودند، اقدام به ضبط فيلمي از خاطرات زندان كردند و در آن جزئياتي از تجربه ها و مشاهدات خود را نقل كردند. اين گزارش در كتاب مستقلي با نام «ايليا در زندان» و شامل محتواي بازجويي هاي استاد (به استناد صداهاي ضبط شده و بعضي از دستخط ها) و وقايع درون زندان است. در قسمتي از اين كتاب، گويندگان به آياتي از قرآن اشاره مي كنند كه طي ماههاي زندان، بارها و با نيت قبلي و بصورت تصادفي، در پاسخ به سؤالاتي كه از طرق ديگر حل نمي شد، بدست مي آمد.
... تا جايي كه يادم هست ایلیا در یک بمباران خبری بود هر روز خبرهایی به او می دادند از راههای مختلف از بازجوها گرفته تا نگهبان تا تماس های تلفنی با همسرش و حتي مسئولان که گاهي به زندان آمده و او را می دیدند يا افراد ناشناسی که برای ملاقاتش می آمدند و ما احتمال می دادیم از متوليان حکومتی باشند. همچنين خانوادۀ بعضی از زنداني ها خبرهايي مربوط به او را در سایتها خوانده و از این طریق هم او از شرايط بيرون باخبر مي شد البته خيلي خبرها ابزار جنگ روانی و شکنجۀ روانی بود اما مهمترین منبع خبری او به قول خودش خوابهایی بود که می دید. او همانطور نشسته خوابش مي برد و خواب می دید و بعد بلند می شد و آن را می نوشت اعتماد و اعتقاد خیلی زیادی به خوابهايش داشت انگار كه آن خوابها اتفاق افتاده هر چیزی هم که به نقل از خوابهایش به ما می گفت که البته كم پيش مي آمد بگويد راست از آب در می آمد و رخ می داد از بعضی از زنداني های دیگر هم اگر فرصت مي شد در مقوله خوابهایشان سوال می کرد جالب این بود که آن دو سه نفری که از آنها مي پرسيد خوابهايي مربوط با ايليا داشتند.
وقتی راهي نداشت صحت خبري را كه به گوشش مي رسيد بداند به کلام الله متوسل مي شد بالاخص در مورد برخي خوابهایی که می دید اينطور عمل مي كرد و آنها را با مراجعه به قرآن تفسیر و تعبیر می كرد. او مي گفت «اینها جوابهای خداست» روش منحصر به فردي برای برخورد با این آیه ها داشت این روش به طور کامل تصادفی و شانسی بود في الواقع او در برابر بعضی از خبرها یا بعضی از خوابهایی که می دید استخاره می کرد استخاره هایی که می کرد جوابهایش خيلي دقیق و بجا و با تناسب و با ربط بود به قلب هدف می زد و خطا نمی رفت دوسه بار هم این کار را برای یکی دو زنداني کرد که جوابها آنقدر گویا و با ربط و با دقت بودند که حیرت و احساس اعجاز را در انسان سبب می شدند. آيه هايي که در پاسخ به این خوابها و خبرهای شاخص می آمد را او می نوشت و در زمانهای تماس تلفنی به همسرش هم مي گفت نمی دانستم آنها می خواستند با این آیه ها و خوابها چکار کنند من تعداد زیادی از این خوابها و آیه ها را نوشتم چون هر از چند گاهي نگهبان ها به سلول می آمدند و هر چه که ایلیا نوشته بود را می بردند و حتی روی دیوارها را هم می خواندند و نوشته های او را که بيشتر متشكل از آیه های قرآن بود پاک می كردند...
از کارهایی که ما گاهي انجام مي داديم محاسبۀ احتمال ریاضی و آماری آمدن این آیه هاي مستقیم و حيلي دقیق بود یعنی از نظر آماری چقدر احتمال داشت که چنین پاسخي بیاید بيشتر محاسبه ها نشان مي داد كه احتمال آن با اين روش کار آنقدر بعید و دور بود که چاره ای نمي گذاشت جز اینکه فکر کنی قرآن یک کتاب به طور کامل زنده شنوا و بینا و پاسخ دهنده است و مثل یک کامپیوتر آسمانی با دقت محض به سوال ها جواب می دهد.
یک اتفاق بسیار جالب این بود که در هر مقطعی از زمان فقط یک نوع آیه و با یک مضمون کلی می آمد به طور مثال در یک مقطع چند روز و پشت سر هم بيشتر آیه هایی که می آمدند از موضوع مستجاب شدن دعا بود چند روز دیگر پشت سرهم و به همان سياق آیه ها مي گفت که مولای شما خداست و یک سری پشت سرهم از آیه ها و جوابها در بارۀ مکر دشمنان و منافقان بود. یک سری با حجم و تنوع از آیه هاي پشت سرهم در چند روز از مقوله نجات بود سری های دیگر تا آنجایی که می دانم دربارۀ فیض و رحمت و برکت خدا بود در بارۀ این که خداوند به هر کس بخواهد و هر چیزی را که بخواهد می بخشد یک گروه دیگر آیه هایی بود که به طور حتم کلمۀ نصر يعني حمایت و توفیق الهی در آنها بود اینها هم خیلی زیاد و متنوع و خيلي حیرت آور بودند حیرت و شگفتی وقتی بيشتر می شد که او با روش کلمه ای این کار را می کرد یعنی بصورت تصادفی و در پاسخ به یک خواب یک کلمه از بین صدها هزار کلمه می آمد و این کلمه به طور دقیق همان چیزی بود که باید می آمد. گاهی او برای آنکه یک خواب مهم را معنا کند و جوابی از قرآن بگیرد مدت زیادی در حالت سجده بود و قرآن مي خواند و گریه می کرد و آنگاه وارد قرآن می شد...
کلمه هايي هم که در هر برهه زمان می آمد مثل همان آیه هاي هم خانواده و مثل هم بود به طور مثال در یک سلسله از این کار و پشت سر هم کلمۀ نجات می آمد یا کلمۀ نصر يعني حمایت و توفیق الهی یا کلمۀ استجابت.
این آیه هایی که می خوانم آیه هایی است که در استخاره های ایلیا بود وقتی که او از همۀ راهها دستش کوتاه می شد و هیچ راه دیگری نداشت در برابر خبرهای بسیار بدی که به او می دادند یا وقتی که خوابي می دید و راه دیگری برای تفسير نبود از قرآن سوال مي كرد من همۀ آن استخاره ها را ننوشتم و زنداني هاي دیگری هم بودند که می نوشتند همه آنها هم يك بار روي دستگاه امپي تري ضبط شده بود ولی چیزهایی که من نوشتم اینها بود فکر کنم این آیه ها را خود بازجوها هم خبر داشتند چون او اینها را در هر تماس کوتاه تلفنی که مي شد به همسرش می گفت. من نمی دانستم که این آیه ها چه استفاده ای دارند و آیا او فقط بر اين پايه که همسرش باردار و تحت فشار و شکنجه های روانی شدید بود اینها را به او می گفت تا مثلاً به او دلداري و قوت قلب بدهد اما بعداً كه بيرون آمدم متوجه شدم كه دلايل ديگري داشته است. من آیه ها را به فارسی می گويم ولی اسم سوره و آیه را هم می گویم. اگر خواستید عربی آن را هم از قرآن بیرون بیاورید.
§ گفت: مترسيد. من با شما هستم. مىشنوم و مىبينم. (قالَ لا تَخافا إِنَّني مَعَكُما أَسْمَعُ وَ أَرى طه- 46)
§ [به ياد آوريد] زماني را كه پروردگار خود را به فرياد ميطلبيديد، پس دعاي شما را اجابت كرد كه: من شما را با هزار فرشته پياپي، ياري خواهم كرد. 0 إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكمْ فَاسْتَجَابَ لَكمْ أَنِّي مُمِدُّكمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلاَئِكةِ مُرْدِفِينَ . انفال-9)
§ پس، پروردگارشان دعاي آنان را اجابت كرد [و فرمود كه] : من عمل هيچ صاحب عملي از شما را، از مرد يا زن، كه همه از يكديگريد، تباه نميكنم. (فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكم مِن ذَكرٍ أَوْ أُنْثَي بَعْضُكم مِن بَعْضٍ. آل عمران -195)
§ پس، پروردگارش [دعاي] او را اجابت كرد و نيرنگ آنان را از او بگردانيد. آري، او شنواي داناست. (فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كيْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ. يوسف-34)
§ و هنگامي كه با جالوت و سپاهيانش روبرو شدند، گفتند: پروردگارا، بر [دلهاي] ما شكيبايي فرو ريز، و گامهاي ما را استوار دار، و ما را بر گروه كافران پيروز فرماي. (وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْراً وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَي الْقَوْمِ الْكافِرِينَ. بقره-250)
§ جز آزاري [اندك] هرگز به شما زياني نخواهند رسانيد، و اگر با شما بجنگند، به شما پشت نمايند، سپس ياري نيابند. (لَن يَضُرُّوكمْ إِلَّا أَذيً وَإِن يُقَاتِلُوكمْ يُوَلُّوكمُ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لاَ يُنْصَرُونَ. آل عمران -111)
§ و خدا آن [وعده پيروزي] را، جز مژدهاي براي شما قرار نداد تا [بدين وسيله شادمان شويد و] دلهاي شما بدان آرامش يابد، و پيروزي جز از جانب خداوند تواناي حكيم نيست. (وَمَا جَعَلَهُ اللّهُ إِلَّا بُشْرَي لَكمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكم بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللّهِ الْعَزِيزِ الْحَكيمِ. آل عمران-126)
§ اگر خدا شما را ياري كند، هيچ كس بر شما غالب نخواهد شد، و اگر دست از ياري شما بردارد، چه كسي بعد از او شما را ياري خواهد كرد؟ و مومنان بايد تنها بر خدا توكل كنند. (إِن يَنصُرْكمُ اللّهُ فَلاَ غَالِبَ لَكمْ وَإِن يَخْذُلْكمْ فَمَن ذَا الَّذِي يَنصُرُكم مِن بَعْدِهِ وَعَلي اللّهِ فَلْيَتَوَكلِ الْمُؤْمِنُونَ. آل عمران-160)
§ و اين [وعده] را خداوند جز نويدي [براي شما] قرار نداد، و تا آنكه دلهاي شما بدان اطمينان يابد، و پيروزي جز از نزد خدا نيست، كه خدا شكست ناپذير [و] حكيم است. (وَمَا جَعَلَهُ اللّهُ إِلَّا بُشْرَي وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكيمٌ. انفال -10)
§ و به ياد آوريد هنگامي را كه شما در زمين، گروهي اندك و مستضعف بوديد. ميترسيديد مردم شما را بربايند، پس [خدا] به شما پناه داد و شما را به ياري خود نيرومند گردانيد و از چيزهاي پاك به شما روزي داد، باشد كه سپاسگزاري كنيد. (وَاذْكرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلِيلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِي الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَن يَتَخَطَّفَكمُ النَّاسُ فَآوَاكمْ وَأَيَّدَكم بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكم مِنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكمْ تَشْكرُونَ. انفال -62)
§ اگر او را ياري نكنيد، قطعا خدا او را ياري كرد: هنگامي كه كساني كه كفر ورزيدند، او را بيرون كردند، و او نفر دوم از دو تن بود، آنگاه كه در غار بودند، وقتي به همراه خود ميگفت: اندوه مدار كه خدا با ماست. پس خدا آرامش خود را بر او فرو فرستاد، و او را با سپاهياني كه آنها را نميديديد تاييد كرد، و كلمه كساني را كه كفر ورزيدند پست تر گردانيد، و كلمه خداست كه برتر است، و خدا شكست ناپذير حكيم است. (إِلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَتَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللّهُ سَكينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كلِمَةَ الَّذِينَ كفَرُوا السُّفْلي وَكلِمَةُ اللّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكيمٌ. توبه -40)
§ گفت: اي قوم من، چه بينيد، اگر [در اين دعوا] بر حجتي روشن از پروردگار خود باشم و از جانب خود رحمتي به من داده باشد، پس اگر او را نافرماني كنم چه كسي در برابر خدا مرا ياري ميكند؟ در نتيجه، شما جز بر زيان من نميافزاييد. (قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كنتُ عَلَي بَيِّنَةٍ مِن رَبِّي وَآتَاني مِنْهُ رَحْمَةً فَمَن يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَمَا تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ. هود - 63)
§ و به كساني كه ستم كرده اند متمايل مشويد كه آتش [دوزخ] به شما ميرسد، و در برابر خدا براي شما دوستاني نخواهد بود، و سرانجام ياري نخواهيد شد. (وَلاَ تَرْكنُوا إِلَي الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكمْ النَّارُ وَمَا لَكم مِن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ. هود - 113)
§ همان كساني كه بناحق از خانه هايشان بيرون رانده شدند [آنها گناهي نداشتند] جز اينكه ميگفتند: پروردگار ما خداست. و اگر خدا بعضي از مردم را با بعض ديگر دفع نميكرد، صومعه ها و كليساها و كنيسه ها و مساجدي كه نام خدا در آنها بسيار برده ميشود، سخت ويران ميشد، و قطعا خدا به كسي كه [دين] او را ياري ميكند، ياري ميدهد، چرا كه خدا سخت نيرومند شكست ناپذير است. (الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِم بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كثِيراً وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌ عَزِيزٌ. حج - 40)
§ [نوح] گفت: پروردگارا، از آن روي كه دروغزنم خواندند مرا ياري كن. (قَالَ رَبِّ انصُرْنِي بِمَا كذَّبُونِ. مؤمنون - 26)
§ هر كه را بخواهد ياري ميكند، و اوست شكست ناپذير مهربان. (بِنَصْرِ اللَّهِ يَنصُرُ مَن يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ. روم – 5)
§ به راستي [ما] پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنها كتاب و ترازو را فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند، و آهن را كه در آن براي مردم خطري سخت و سودهايي است، پديد آورديم، تا خدا معلوم بدارد چه كسي در نهان، او و پيامبرانش را ياري ميكند. آري، خدا نيرومند شكست ناپذير است. (لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ. حديد - 25)
§ بگو: چه كسي شما را از تاريكيهاي خشكي و دريا ميرهاند؟ در حالي كه او را به زاري و در نهان ميخوانيد: كه اگر ما را از اين [مهلكه] برهاند، البته از سپاسگزاران خواهيم بود. (قُلْ مَن يُنَجِّيكم مِن ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَخُفْيَةً لَئِنْ أَنْجَانَا مِن هذِهِ لَنَكونَنَّ مِنَ الشَّاكرِينَ. انعام - 63)
§ بگو: خداست كه شما را از آن [تاريكيها] و از هر اندوهي ميرهاند، باز شما شرك ميورزيد. (قُلِ اللّهُ يُنَجِّيكم مِنْهَا وَمِن كلِّ كرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكونَ. انعام - 64)
§ پس او را تكذيب كردند، و ما او و كساني را كه با وي در كشتي بودند نجات داديم، و كساني را كه آيات ما را دروغ پنداشتند غرق كرديم، زيرا آنان گروهي كور [دل] بودند. (فَكذَّبُوهُ فَأَنْجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ فِي الْفُلْك وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كذَّبُوا بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً عَمِينَ. اعراف - 64)
§ پس او و خانواده اش را نجات داديم. (فَأَنْجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ. اعراف - 83)
§ پس هنگامي كه آنچه را بدان تذكر داده شده بودند، از ياد بردند، كساني را كه از [كار] بد باز ميداشتند نجات داديم، و كساني را كه ستم كردند، به سزاي آنكه نافرماني ميكردند، به عذابي شديد گرفتار كرديم. (فَلَمَّا نَسُوا مَاذُكرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كانُوا يَفْسُقُونَ. اعراف - 165)
§ او كسي است كه شما را در خشكي و دريا ميگرداند، تا وقتي كه در كشتيها باشيد و آنها با بادي خوش، آنان را ببرند و ايشان بدان شاد شوند [بناگاه] بادي سخت بر آنها وزد و موج از هر طرف بر ايشان تازد و يقين كنند كه در محاصره افتاده اند، در آن حال خدا را پاكدلانه ميخوانند كه: اگر ما را از اين [ورطه] برهاني، قطعا از سپاسگزاران خواهيم شد. (هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّي إِذَا كنتُمْ فِي الْفُلْك وَجَرَيْنَ بِهِم بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِن كلِّ مَكانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنجَيْتَنَا مِنْ هذِهِ لَنَكونَنَّ مِنَ الشَّاكرِينَ. يونس - 22)
§ پس او را تكذيب كردند. آنگاه وي را با كساني كه در كشتي همراه او بودند نجات داديم، و آنان را جانشين [تبهكاران] ساختيم، و كساني را كه آيات ما را تكذيب كردند غرق كرديم. پس بنگر كه فرجام بيم داده شدگان چگونه بود. (فَكذَّبُوهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَمَن مَعَهُ فِي الْفُلْك وَجَعَلْنَاهُمْ خَلائِفَ وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَانظُرْ كيْفَ كانَ عَاقِبَةُ الْمُنذَرِينَ. يونس - 73)
§ و چون فرمان ما دررسيد، هود و كساني را كه با او گرويده بودند، به رحمتي از جانب خود نجات بخشيديم و آنان را از عذابي سخت رهانيديم. (وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا هُوداً وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَنَجَّيْنَاهُم مِنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ. هود - 58)
§ و از جانب راست طور، او را ندا داديم، و در حالي كه با وي راز گفتيم او را به خود نزديك ساختيم. (وَنَادَيْنَاهُ مِن جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيّاً. مريم - 52)
§ و نوح را [ياد كن] آنگاه كه پيش از [ساير پيامبران] ندا كرد، پس ما او را اجابت كرديم، و وي را با خانواده اش از بلاي بزرگ رهانيديم. (وَنُوحاً إذْ نادي رَبَّهُ فَاستَجَبْنا لَهُ فَنَجِّيْناهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكرْبِ الْعَظِيمِ. انبياء - 76)
§ پس او و هر كه را در آن كشتي آكنده با او بود، رهانيديم. (فَأَنجَيْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ فِي الْفُلْك الْمَشْحُونِ. شعرا - 119)
§ و او را با كشتي نشينان برهانيديم و آن [سفينه] را براي جهانيان عبرتي گردانيديم. (فَأَنجَيْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَّفِينَةِ وَجَعَلْنَاهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ. عنكبوت - 15)
§ و او و كسانش را از اندوه بزرگ رهانيديم. (وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكرْبِ الْعَظِيمِ. صافات - 76)
§ آنگاه كه او و همه كسانش را رهانيديم. (إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ. صافات - 134)
§ و نوح را [ياد كن] آنگاه كه پيش از [ساير پيامبران] ندا كرد، پس ما او را اجابت كرديم، و وي را با خانواده اش از بلاي بزرگ رهانيديم. (وَنُوحاً إذْ نادي رَبَّهُ فَاستَجَبْنا لَهُ فَنَجِّيْناهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكرْبِ الْعَظِيمِ. انبياء - 76)
§ و نوح، ما را ندا داد، و چه نيك اجابت كننده بوديم! (وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ. صافات - 85)
§ و خبر نوح را بر آنان بخوان، آنگاه كه به قوم خود گفت: اي قوم من، اگر ماندن من [در ميان شما] و اندرز دادن من به آيات خدا، بر شما گران آمده است، [بدانيد كه من] بر خدا توكل كرده ام. پس [در] كارتان با شريكان خود همداستان شويد، تا كارتان بر شما ملتبس ننمايد سپس در باره من تصميم بگيريد و مهلتم ندهيد. (وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يَاقَومِ إِن كانَ كبُرَ عَلَيْكم مَقَامِي وَتَذْكيرِي بِآياتِ اللَّهِ فَعَلَي اللَّهِ تَوَكلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكمْ وَشُرَكاءَكمْ ثُمَّ لاَ يَكنْ أَمْرُكمْ عَلَيْكمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَلاَ تُنظِرُونِ. يونس - 21)
§ پس آنان را به اذن خدا شكست دادند، و داوود، جالوت را كشت، و خداوند به او پادشاهي و حكمت ارزاني داشت، و از آنچه ميخواست به او آموخت. و اگر خداوند برخي از مردم را به وسيله برخي ديگر دفع نميكرد، قطعا زمين تباه ميگرديد. ولي خداوند نسبت به جهانيان تفضل دارد. (فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللّهُ الْمُلْك وَالْحِكمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلاَ دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلكنَّ اللّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَي الْعَالَمِينَ. بقره - 251)
§ و [گفتند] : جز به كسي كه دين شما را پيروي كند، ايمان نياوريد بگو: هدايت، هدايت خداست مبادا به كسي نظير آنچه به شما داده شده، داده شود، يا در پيشگاه پروردگارتان با شما محاجه كنند بگو [: اين] تفضل به دست خداست، آن را به هر كس كه بخواهد ميدهد، و خداوند، گشايشگر داناست. (وَلاَ تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَن تَبِعَ دِينَكمْ قُلْ إِنَّ الْهُدَي هُدَي اللّهِ أَن يُؤْتَي أَحَدٌ مِثْلَ مَا أُوتِيتُمْ أَوْ يُحَاجُّوكمْ عِندَ رَبِّكمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ . آل عمران - 73)
§ رحمت خود را به هر كس كه بخواهد مخصوص ميگرداند، و خداوند داراي بخشش بزرگ است. (يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاءُ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ. آل عمران - 74)
§ مگر رحمتي از جانب پروردگارت [به تو برسد]، زيرا فضل او بر تو همواره بسيار است. (إِلَّا رَحْمَةً مِن رَّبِّك إِنَّ فَضْلَهُ كانَ عَلَيْك كبِيراً. اسراء - 87)
§ تا خدا بهتر از آنچه انجام ميدادند، به ايشان جزا دهد و از فضل خود بر آنان بيفزايد، و خدا [ست كه] هر كه را بخواهد بي حساب روزي ميدهد. (لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَيَزيدَهُم مِن فَضْلِهِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَن يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ. نور - 38)
§ و از نشانه هاي او اين است كه بادهاي بشارت آور را ميفرستد، تا بخشي از رحمتش را به شما بچشاند و تا كشتي به فرمانش روان گردد، و تا از فضل او [روزي] بجوييد، و اميد كه سپاسگزاري كنيد. (وَمِنْ آيَاتِهِ أَن يُرْسِلَ الرِّيَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَلِيُذِيقَكم مِن رَّحْمَتِهِ وَلِتَجْرِيَ الْفُلْك بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكمْ تَشْكرُونَ. روم - 46)
§ بر ايشان درودها و رحمتي از پروردگارشان [باد] و راه يافتگان [هم] خود ايشانند. (أُولئِك عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِن رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولئِك هُمُ الْمُهْتَدُونَ. بقره - 157)
§ رحمت خود را به هر كس كه بخواهد مخصوص ميگرداند، و خداوند داراي بخشش بزرگ است. (يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاءُ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ. آل عمران - 74)
§ پس او و كساني را كه با او بودند به رحمتي از خود رهانيديم، و كساني را كه آيات ما را دروغ شمردند و مومن نبودند ريشه كن كرديم. (فَأَنْجَيْنَاهُ وَالَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَقَطَعْنَا دَابِرَ الَّذِينَ كذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَمَا كانُوا مُؤْمِنِينَ. اعراف - 72)
§ مگر رحمتي از جانب پروردگارت [به تو برسد]، زيرا فضل او بر تو همواره بسيار است. (إِلَّا رَحْمَةً مِن رَّبِّك إِنَّ فَضْلَهُ كانَ عَلَيْك كبِيراً. اسراء - 87)
§ و اوست آن كس كه بادها را نويدي پيشاپيش رحمت خويش [باران] فرستاد و از آسمان، آبي پاك فرود آورديم. (وَهُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّماءِ مَاءً طَهُوراً. فرقان - 48)
§ و از نشانه هاي او اين است كه بادهاي بشارت آور را ميفرستد، تا بخشي از رحمتش را به شما بچشاند و تا كشتي به فرمانش روان گردد، و تا از فضل او [روزي] بجوييد، و اميد كه سپاسگزاري كنيد. (وَمِنْ آيَاتِهِ أَن يُرْسِلَ الرِّيَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَلِيُذِيقَكم مِن رَّحْمَتِهِ وَلِتَجْرِيَ الْفُلْك بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّكمْ تَشْكرُونَ. روم - 46)
§ و [مجددا] كسانش را و نظاير آنها را همراه آنها به او بخشيديم، تا رحمتي از جانب ما و عبرتي براي خردمندان باشد. (وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَذِكرَي لَأُولِي الْأَلْبَابِ. ص - 43)
برچسب ها:الیاس رام الله ,فتاحی , ال یاسین , استاد ایلیا, ایلیا میم رام الله, الیا رام الله, رامالله, رام اللهیان, رام اله, ایلیا رام اله, راما الله, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, آل یاسین, اِلیاسین , ایلیا میم , ایلیا میم رام الله , ایلیا میم رام اله , ایلیا رام الله , استاد ایلیا , استاد ایلیا میم رام الله , رام الله , رامالله , پیمان فتاحی , جمعیت ال یاسین, ایلیا م رامالله, ایلیا م رام الله, ایلیا م رام اله, الیاس رام الله, الیاس رام اله, الیاس رامالله, جنبش معنوی ایلیا میم رام الله, معنویت ایلیا میم رام الله
برچسب ها: قرآن زنده ,«ايليا در زندان,همسرش و حتي مسئولان ,کلام الله ,منحصر به فردي ,کامپیوتر آسمانی ,توفیق الهی ,کلمۀ نصر ,توفیق الهی ,در استخاره های ایلیا ,امپي تري ضبط ,همسرش باردار ,تحت فشار و شکنجه های روانی ,اسم سوره و آیه ,قرآن,سجده ,دربارۀ فیض و رحمت و برکت
اشتراک در:
پستها (Atom)