۱۳۹۲ آذر ۸, جمعه

حركت كنید و حركت دهید


پیام به حركت‏دهندگان

 حركت كنید و حركت دهید. بازگردید و بازگردانید. آگاه شوید و آگاه كنید. از جریان حق پیروی كنید و دیگران را به پیروی از آن دعوت كنید. آن نور را كه یافته‏اید اگرچه بسیار اندك باشد، بتابانید تا فزونییابد. شرایط را برای آمدن او و آشكار شدن آن حقیقت زنده آماده كنید و خود و دیگران را مهیا سازید. خود را در جریان بیداری قرار دهید و بگذارید جریان آن از طریق شما بر خفتگان اثر گذارد و بیداریشان را نزدیك كند. در برابر گمراهی دیگران مسئول‏اید پس نسبت به آنان مسئولانه و دلسوزانه عمل كنید. نسبت به گمراهی‏شان بی‏تفاوت نباشید و با جهل و باطل مبارزه كنید. تسلیم را پیوسته تمرین كنید و تسلیم به یكی را كه زنده است و زندگی می‏بخشد به تحقق درآورید. و آنگاه خوشبختی حقیقی كه جز با حقیقت زنده حاصل نمی‏شود یافتنی است.
 برای تسلیم شدن همه چیز و همه كس به آن نور حی و احیاگر تلاش كنید. مهم نیست كه تا چه اندازه موفق می‏شوید آنچه تعیین‏كننده است سعی و نیات شماست. در خدمت او باشید و لحظه به لحظه زندگی خود را به خدمت تبدیل كنید و خدمتگزارانه زندگی كنید. حتییك ساعت از زندگی را هم بدون نیت خدمت از دست ندهید. در خدمت و كار كردن برای خدا حرص بزنید و هر كاری می‏كنید آنرا به نیت خدمتگزاری به انجام برسانید اگر چه آن كار كاملاً شخصی باشد.
 اگر ایمان دارید به دیگران هم ایمان بدهید. هر چه را كه از خود ببخشید بر شما بخشیده می‏شود و افزون می‏شود، پس اگر ایمان بدهید به شما ایمانی قوی‏تر داده می‏شود و اگر ضعف و تردید را منتقل كنید همین خواهد شد. حال كه این است پس بهترین چیزها را به دیگران بدهید. هر چه دارید و از آن خوشحال‏اید. اگر عشق الهیست كه بالاتر از آن نیست پس آنرا منتشر كنید اگر حضور الهیست كه سرچشمه همه خوبیهاست همان را آشكار كنید و اگر تنها كلماتی در شما هست همان هم می‏تواند دیر یا زود باران بیاورد و ابرها را فراخواند. هرچه انسانهای بیشتری را هدایت كنید نور بیشتری دریافت خواهید كرد. ناامید نشوید و نگذارید دیگران ناامید شوند چون ناامیدی از نور، كفر است زیرا نور خودبخود بخشنده و برخورداركننده است، تنها باید بگذارید بیاید و اگر آمد چشم‏ها را باز كنید و ببینید و خیره بمانید تا خود، همان شوید كه می‏بینید.
 به یاد آورید آن یاد احیاگر را كه مرده را زنده و خفته را بیدار می‏كند و بیدار را به پرواز درمی‏آورد و در آسمان بالا می‏برد و بالا را به پایین می‏آورد. بیاد آورید آن از یاد رفته بازآمده زندگی‏بخش را.
 براساس وعده‏های حق بشارت دهید و هشدار دهید و پی در پی بخود متذكر شوید كه اگر تذكردهنده و بیادآورنده خود باشید یكی از بالا می‏آید و به یادتان می‏آورد و در یادتان می‏ماند. یادتان باشد كه همه آنچه به شما گفته و می‏گویم درباره یكیست و یكی، روح خداست و روح خدا، نور حقیقت است و همان حقیقت است. خود و دیگران را برای دریافت و تجربه و ملحق شدن به او آماده كنید. مهیای آمدنش باشید، اگر به آهستگی و به تدریج آید یا آنكه به ناگهان و چون برق آسمان. متوجه همان سو باشید و توجه خود را از چیزهای دیگر بازدارید كه جز نور حی هر چیزی بیهوده است و پشیمان‏كننده. آنرا بشناسید كه با شناخت او در او حل می‏شوید.
 اتفاق بزرگی در پیش است، با آن هماهنگ شوید چون همه كسانی كه با آن نمی‏خوانند، به سختی هلاك می‏شوند. آن انقلاب فراگیر چون گردبادی در راه است و بالاخره فرامی‏رسد و هر چه از جنس خود نیست را ویران می‏كند.
 اكثر مردم به پرستش مرگ و مردگان و مقابر روی آورده‏اند، شما به آن پشت كنید و به زنده و زندگی‏آور بپردازید.

برگرفته از کتاب تعالیم حق
اثر ایلیا «میم»

«خطر مطالعه و مطالعه‌ی بی خطر»




مطالعه می تواند دارای تاثیرات خلاق یا مخرب باشد و نوع این تاثیرات را در واقع، ذهنِ خواننده تعیین می کند. ذهن هوشیار و انسانِ بیدار می تواند در زهر، دارو کشف کند و انسان خفته و ذهن غافلش، دارو را به زهر بدل خواهد کرد..
یکی از خطرات مطالعه، ایجاد خواب و خواب آلودگی ذهنی است. اینکه، خواننده، توسط نویسنده هیپنوتیزم می شود و حرف های او را بدون چون و چرا می پذیرد. در چنین شرایطی اگر نویسنده، خود، قربانی موهومات و اندیشه های محدود کننده شده باشد، خواننده نیز در جهت قربانی شدن حرکت خواهد کرد. اگر کلام فرد بینا و شنوایی را بپذیرید، جهان را مانند او تجربه خواهید کرد و حال آنکه اگر به سخنان کوری که به درستی نمی شنود، اعتقاد پیدا کنید، زندگی را چون او خواهید دید و خواهید یافت ..
در برخورد با جریانات گوناگون و مطالعه ی آراء و اندیشه ها، به یاد داشته باشید که گوینده (نویسنده) در چه شرایطی، در چه زمانی و در کدام مکان، چرا و برای چه کسانی سخن گفته؟ اگر آن گوینده اکنون دراینجا بود و برای شما سخن می گفت، آیا باز هم اینگونه می گفت؟ ...
بر حذر باشید از دام تک بعدی دیدن. از اینکه، همه چیز را تنها از یک زاویه ببینید و تفسیر کنید. روشن بینان راستین از همه زوایا به واقعیت نگاه می کنند. بر حذر باشید.
... برای گذر از دام های مطالعه که خودبینی و تکبر، و توهم دانایی و تفسیر به رای از نتایج آن است در بیداری و هوشیاری مطالعه کنید و نه در خواب و غفلت.
برگرفته از کتاب تعالیم حق (جلد دوم)
تهیه و تدوین : پیما الهی



نیات و قصدهای انسان


نیت خوب و خوبتر

 اگر نیت‏ات خوبترین نیست پس خوبتر را برگزین.
 اگر می‏توانی، براساس خوبترین قصدها كه عشق الهیست عمل كن اما اگر آشكارا قصد تو این نیست، كه تو از اسرار خبر نداری، متوقف نشو. اگر عشق الهی آشكارا به جریان نیفتاده و حضور الهی تو را در بر نگرفته، كه مبنای سعی و خدمت تو باشد، پس برای تعالی زندگی‏ات، برای تحقق زندگی متعالی در سرنوشت‏ات چه نسبتاً در این جهان و چه بعد از این جهان، تلاش كن. هزاران هزار سال دیگر و زمانهایی بسیار دیرگذر، در انتظار تو است پس برای ساختن زندگی جاودانه‏ات تلاش كن.
 اگر برای خدا خدمت نمی‏كنی حداقل برای نجات خودت از مرگِ پی در پی تلاش كن. اگر به دنبال فیض الهی نیستی پس حداقل خود را از خشم الهی و رنجی كه در دل آن است بر حذر دار. اگر خواستار صعود و بالا رفتن نیستی و این برای تو معنای محسوسی ندارد پس از سقوط و هلاكت و از دست رفتن باز ایست. اگر در صدد خوب و متعالی زیستن نیستی، پس حداقل به بدی آلوده نشو و دورانت را به بطالت و بیهودگی و ظلم بر خودت نگذران. اگر واقعاً حس كرده‏ای و فهمیده‏ای كه خدا هست پس برای رضایت و خشنودی پروردگار متعال كار كن. برای جلب توجه او و سپاسگزاری از او. به قصد وفاداری و حداقل برای آنكه از عهدشكنان نباشی بكوش. در جهت قصدهای او حركت كن و كارهای او را به انجام برسان تا او پاسخگوی نیازهای راستین و تحقق‏بخش خواسته‏های به حق تو باشد. ببین چه می‏خواهی و چه نمی‏خواهی. نیاتی را كه با هدف نهایی‏ات هماهنگ و همسو نیست و آنچه را كه با آن همخوان نیست ، كنار بگذار.

برگرفته از آموزه‌های ایلیا «میم»



یکی از اتهامات ، پیوند ادیان


پیوند تمدنها و نزدیکی ادیان[1]




یکی از اتهاماتی که دربارۀ ما مطرح می‌شد این بود که ما می‌خواهیم اسلام را با ادیان دیگر و بویژه دین مسیحیت و یهود تلفیق کنیم. طرح این اتهام عللی داشت و مثل بخش اعظم شایعات كه بی پایه و كذب بودند، چندان بی اساس نبود.[2]یکی از علل به وجود آمدن چنین اتهامی محتوای دو سخنرانی عمومی از بنده بود.
«عده‏ای به سوی قله روان شدند، همه از یك جهت بالا نرفتند. بعضی از غرب كوه و بعضی از شرق كوه و بعضی از نقاط دیگر. اندكی از آنان به قله رسیدند و بسیاری در بالا رفتن تا دامنه‏ها و صخره‏ها موفق شدند. در آخر هر كس شرحی از صعود خود را بیان كرد. عجیب نیست كه این شرح‏ها به هم شبیه‏اند. همه آنها به زبانهای مختلف درباره یك حقیقت گفتند. گرچه روش‏هایشان گاهی با یكدیگر متفاوت بود اما منظور همه صعود بود و به قله رسیدن. و این چنین، روایتهای گوناگونی از حقیقت و اسرار حق پدیدار شد كه همه به هم شبیه‏اند. »
مخاطبان ما از اقشار و ادیان مختلف بودند بنابراین در حرفهایم علاوه بر آیات قرآن به آیات کتاب مقدس، انجیل، گیتا و کتب مقدس ادیان دیگر هم اشاره می‌کردم و این رفتار مولد این تصور بود که نکند ما می‌خواهیم ادیان را با هم تلفیق کنیم. دلیل دیگر آن مأموریت رسمی و آشکاری بود که ما در شرح وظیفۀ بسیاری از مراکز و موسسات و تشکل‌های وابسته تعریف کرده بودیم. طوری که یکی از خطوط شرح وظیفۀ اکثر این مراکز و افراد، نزدیکی ادیان مختلف بویژه ادیان بزرگ و مذاهب درونی آنها به همدیگر بود. در تعدادی از جلسات عمومی هم به تدریج به همین موضوع پرداختیم. واحد متمرکزی هم برای آن فعال شد. یك مركز راهبردی برای نزدیكی ادیان و مذاهب به یكدیگر. این مركز در كنار مراكز راهبردی دیگر فعال شد. واحدهایی مانند مركز راهبردی بررسی فرقه‌ها و جریانات معنوی...
بر اساس این رویکرد ما عموماً از اشتراکات ادیان حرف می‌زدیم تا از اختلافات؛ و واقعاً اشتراکات ادیان برای کسانی که می‌خواهند ببینند، آنقدر زیاد است که با اختلافات اندک میان آنها قابل مقایسه نیست. کتابهایی هم که موسسات ما چاپ می‌کردند مربوط به معلمان همۀ ادیان بود. اسلام، مسیحیت، یهود، هندوئیسم و بودیسم.
تلاش هم کردیم با دیگر واحدهایی که در ایران و كشورهای دیگر در این باره فعالیت می‌کنند، همکاری داشته باشیم اما متأسفانه چون مبنای عمل اکثر آنها پول و کار اداری بود، تلاش‌هایی مرده و عقیم و کم اثر به نظر می‌رسیدند. ضمن اینکه آنها به ما به چشم بدبینی نگاه می‌کردند. باورشان نمی شد که جمعی بیایند و بدون اینکه از جایی پول یا دستور گرفته باشند و به دولتی وابسته باشند، در زمینۀ نزدیکی ادیان کار کنند.
«تعامل (...) میان اسلام و یهود و مسیحیت می‌تواند بسیاری از مسائل جهان امروز را حل کند زیرا ریشه اکثر مسائل جهانی در اختلافات ایدئولوژیک است.»
در همان سالهای اول[3] وقتی نظریۀ برخورد تمدنهای هانتینگتون را شنیدم، نظریۀ ازدواج تمدنها را مطرح کردم. اما این نظریه به محض مطرح شدن خود با آنکه در محدودۀ کوچکی در حد یکی دو سخنرانی طرح شده بود واکنش‌های شتابزده‌ای را با خود به همراه آورد. این فقط یک نظریه در بارۀ آیندۀ تمدن‌ها و در بارۀ راه حل مسائل تمدنی، فرهنگی و دینی امروز بود در کنار نظریه‌های دیگری که بنده مطرح کرده بودم اما ما سازوکارهای منظمی را برای تحقق نظریۀ ازدواج تمدن‌ها [پیوند تمدن ها] راه اندازی نکردیم بلکه این را روندی می‌دانستیم و هنوز هم می‌دانم که به تدریج و خودبخود محقق خواهد شد. این چیزها تدریجاً زمینۀ این اتهام و شایعه را به وجود آورد که ما قصد داریم ادیان مختلف را یکی کنیم. می‌گفتند ما اسلام مسیحی [مسلمانان مسیحی]، اسلام یهودی، اسلام آمریکایی و غربی و اسلام هندویی و بودایی و شرقی را می‌خواهیم راه اندازی کنیم اما این اتهامات دروغ بود.
«اساس دین الهی، لااله‌الاالله است.»

[1] منبع: فیلم گزارش مستند از زندگی ایلیا «میم»
برگرفته از کتاب آمین – جلد اول




[1]منبع: فيلم گزارش مستند از زندگي ايليا «ميم»
[2]«مذهب نیروی بزرگی است .تنها نیروی محرکه جهان . اما شما بایستی دیگران را از طریق مذهب خودشان به حرکت وادارید نه از طریق مذهب خودتان.»برناردشاو
«تمامي مذاهب به يك نقطه اشاره مي‌كنند كه آن خداوند است. بنابراين از هر مذهبي كه متابعت و پيروي كنيد سرانجام به خدا مي‌رسيد، ساناتانادارما (مذهب جاويدان) است. اين مذهب از زمان خلقت وجود داشته و زمان آغازين آن مشخص نيست. ساناتانادارما همانند يك اقيانوس بزرگ است كه هر كشوري آمده و كانال آبي را بنابر احتياج خود و اهدافش حفر كرده است تا اين زمان مردم تنها دانش شناخت كانال‌هاي خود را داشته‌اند؛ اما حالا خداوند به ما نشان مي‌دهد كه ما فقط حبابهاي روي كانال آب نيستيم بلكه حباب‌هاي اقيانوس عظيم هستيم. تا زمانيكه فرديت خود را نگه داريم به شكل حباب ديده‌مي‌شويم و هنگاميكه محو و نابود شويم، با اقيانوس يكي هستيم.» باباجی
«روح مذهب متعلق به هيچ زمان و مكان خاصي نيست. به اندازة خدايي كه از او صحبت مي‌كند نامحدود است و خورشيد آن برفراز همة گلهاي كريشنا ومسيح و همة قديسان و حتي گناهكاران مي‌درخشد و امكان نامحدودي براي توسعه دارد. به واسطة آزادگي خود، همة انسانها را در آغوش لايتناهي خويش مي‌پذيرد. روح مذهب الوهيت نهفته در همة زنان و مردان را به رسميت مي‌شناسد و هدف اصلي و قصد نهايي آن ياري رساندن به انسانها در درك طبيعت راستين و الهي خويش است.» ویوکاناندا

[3]ـ اشاره به 25  سالگی تا 30 سالگی

۱۳۹۲ آبان ۱۷, جمعه

دین امروزی به پوست و ظاهر محدود شده



نشانه ‏های خداپرستان و تسلیم ‏شدگان
«دین هم مانند انسان است. فقط جسم نیست. روح و جان هم دارد. اما دین و دینداری در این عصر و برای اكثر انسانها مانند لاشه‏ ای بی‏جان و تهی از روح است. لاشه‏ای كه هر روز بر گندیدگی و فرسودگی‏ اش افزوده می‏شود. دین امروزی به پوست و ظاهر محدود شده و در اكثر دینداران، باطناً مرده است و دارنده خود را مردار ساخته. روح و جان دین، عشق و ایمان الهیست. حضور الهی و تجربه ارتباط زنده و پاسخ‏ دهنده با خداست. زنده ‏پرستی و تسلیم یكی بودن است. خدای زنده پاسخ می‏دهد. زنده اگر خوانده شود پاسخ می‏دهد و خدای زنده اگر پاسخ ندهد از آنست كه پرستیده نشده... خداپرستان و تسلیم ‏شدگان نشانه ‏ها دارند و خداپرستی به اسم و ادعا و میراث نیست.
دعایشان پاسخ داده می‏شود، به هنگام توكل كارگزاری می‏شوند، از حیات الهی زنده شده‏ اند و مرده نیستند و در قلبهایشان آرامش و اطمینان موج می‏زند. در برابر خداوند تسلیم‏ اند و به اندازه تسلیم خود، خداوند سرنوشت و زندگی را تسلیم آنان گردانیده است. تسلیم ‏شدگان، خدمتگزار خداوند هستند... از دوری خداوند می‏ترسند و این تنها ترس آنهاست. نرم و انعطاف‏ پذیرند زیرا لطیف‏ ترین را، بی‏كران را می‏ پرستند. نگاه آنان یكی را می‏ بیند و یكسان می‏ بیند و تنها بسوی خداوند نظر دارند... حقوق دیگران را رعایت می‏كنند و به عدالت رفتار می‏ نمایند. به راستی و درستی عمل می‏كنند و از دروغ دوری گرفته ‏اند. در حضور خداوند مانند كودكان‏ اند و چون خداوند، بخشنده و مهربان. تكبر در آنان نیست، متواضع ‏اند و برتری‏ جویی نمی‏كنند. اهل توكل‏ انتظار توكل او را واقعیت بخشیده ‏اند. توجه‏شان به سوی خداست و یاد خدا و نام خدا زندگی‏شان را پر كرده است. خداوند آنان را حمایت می‏كند و به وقت لزوم پشتیبانی خود را از آنها اعلام می‏ نماید.
 اینها از نشانه‏ های تسلیم‏ شدگان خداپرست است. كسانی كه می‏روند تا با خالق خود...»

برگرفته از كتاب تعالیم حق (الاهیسم - جلد دوم) ـ اثر ایلیا «میم»
                                             


یكی گردانیم

حركت الهی , اندیشه ها, جریانات, حركات , خواسته , حضور, حق, صلح , پیوند

یکی باشیم

از دیدگاهی حركت الهی چنین می گوید: همة اندیشه ها، جریانات، حركات و خواسته ها را در حضور حق، به یك دیگر پیوند زده و همسوی با هدایت الهی جهت دهیم. به عبارتی یكی باشیم و یكی گردانیم. از تفرقه، جدائی، از فاصله و تعارض پرهیز كنیم. در صلح و پیوند زندگی كنیم و از جنگ و نفاق بپرهیزیم. صلح و یگانگی را در جهان درون و بیرون برقرار سازیم.


برگرفته از تعالیم حق - جلد اول
لینک دانلودِ جریان هدایت الهی (تعالیم حق - جلد اول)

سرنوشت ملتها برآیند آگاهی آنان است

زندگی متعالی در شعور متعالیست
شعور, تغییر , زندگی ,سرنوشت , انعكاس ,آگاهی ,حس , فكر , روح
زندگی متعالی در شعور متعالیست
همه چیز از شعور ساخته شده و تغییر آن به تغییر شعور وابسته است. و این اصل بر زندگی و سرنوشت انسان نیز حاكم است. زندگی انسان، انعكاس آگاهی اوست و با تغییر آگاهی تغییر تجارب و وقایع و جریان زندگی امكانپذیر است. تا درون انسان دگرگون نشود، تحول بیرون رخ نمی‏دهد. بنابراین تنها راه انسان، شناخت است و شناختن، بالاترین و اصیل‏ترین تلاشی است كه انسان برای تغییر شرایط می‏تواند اعمال كند، اما شناختی كامل است كه درونی و بیرونی باشد و به برقراری ارتباط عمیق و ایجاد همذاتی با موضوع شناخت منجر شود. چنین شناختی از همه سو می‏آید و از همه سو می‏تابد. این شناخت به حس و فكر و روح است و تماماً عمل است و خالی از ابهام. هم قلب در آنست هم ذهن بنابراین پر از نور است. . .
 همه بدیها از نادانیست و همه رنج‏ها و بیماری‏ها از اوهام است پس برای پایان دادن به بدیها و رنج‏ها و بیماری‏ها باید به جهل و توهم پایان داد. برای از میان برداشتن تاریكی، یك راه و فقط یك راه وجود دارد و آن آمدن نور است و معرفت همان نور است. آسمان و زمین از همین شعور، از همین نور ساخته شده و این، تار و پود هستی است و انسان از امكان تصرف در این نور و بكارگیری و جهت‏دهی به آن برخوردار گشته است. برای تغییر اوضاع و ایجاد شرایط جدید عملاً راهی به جز تغییر شناخت و نتیجتاً تغییر شعور وجود ندارد و هیچ تغییر واقعی بدون تغییر آگاهی امكان‏پذیر نیست. برای دگرگونی در زندگی فردی و اجتماعی انسان نیز جز این راهی نیست كه آگاهی و اندیشه‏های او تغییر كند. درواقع انسان نقاش زندگی خویش است و قلم این نقاش، آگاهی اوست. حتی سرنوشت ملتها نیز برآیند آگاهی آنان است و برای ایجاد پایدار یك نظام اجتماعی نوین لازم است آگاهی آن مردم تغییر كند.

برگرفته از كتاب تعالیم حق (الاهیسم - جلد دوم) ـ اثر ایلیا «میم»

داستانهای آسمانی




به روایت ال یاسین


این داستان ها شامل مجموعه ای است كه بر اساس رؤیاهای بنیادی و نمادهای اسطوره ای شكل گرفته و هر كدام از داستان ها علاوه بر مفاهیم پایه و مشترك، نظیر تسلیم و خدمت به خداوند، عشق الهی، توجه به خداوند و از خود گذشتگی برای خدا، دارای طیف و دسته ای از تعلیمات اختصاصی می باشد. خواندن عمیق هر یك از داستان ها به فهم تعلیمات خاص و عمومی مستتر در داستان منجر شده و راه ارتباط درونی انسان را هموارتر می كند. درواقع می توان گفت كه هر یك از داستان های الاهیسم حاوی بخش معینی از تعلیمات الاهیسم باطنی است كه البته بصورت فشرده و غالباً از طریق تصاویر رؤیا بیان گردیده است.
بعنوان مثال داستان های رؤیای راستین، رؤیای راهست این و باغبان الهی[1] هر كدام به ترتیب دارای دسته تعلیمات مسافر حق، فدایی حق و مبارز حق است. در داستان رؤیای راستین، موضوع مهاجر بودن روح انسان و هجرتگاه بودن زمین، بصورت نمادین، از طریق داستان قو های مهاجر مورد بحث قرار می گیرد... در باغبان الهی یكی از روش های مبارزه موفق با نفس و مكر های شیطانی به تصویر كشیده می شود...
هر یك از داستان های الاهیسم علاوه بر تعلیمات خاص خود، بیانگر ابعادی از تعلیمات عمومی است و زوایایی از آموزش های عمومی را آشكار می سازد.

برگرفته از کتاب آمین – جلد اول




[1] شرح و تفسير اين داستانها، توسط خانم ها شباب حسامي (پِريا) و نازي حسامي (شيوا) و آقاي اميررضا الماسيان صورت گرفته است. از ديگر آثار منتشره و در دست چاپ خانم شباب حسامي (پِريا) مي توان به كتاب دوازده انجيل و همچنين كتب نوح آموز، اخبار و يافته ها، مقالات باطن گرا، آيين قضاوت، تفاسير بسم الله الرحمن الرحيم، كلمات بزرگان، پيش بيني هاي سياسي و رخدادها، و هوئيم اشاره كرد كه تحت راهبرد و يا توسط ايشان و عمدتاً با همكاري خانمها نازي حسامي (شيوا) و دكتر پريس كي نژاد و در مواردي، برخي اعضاي گروه تحقيقاتي ال ياسين، تهيه شده است.